کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فضا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
فزع
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیتابی ۲. جزع، فریاد، فغان، ناله ۳. بیم، ترس، هراس
-
فزا
فرهنگ فارسی معین
(فَ) (ری . اِفا.) در ترکیب به معنی فزاینده آید: جان فزا، روح فزا.
-
فزع
فرهنگ فارسی معین
(فَ زَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - ترس ، بیم . 2 - ناله ، زاری .
-
فزا
لغتنامه دهخدا
فزا. [ ف َ ] (نف ) از فزودن و افزودن . (حاشیه ٔبرهان چ معین ). به معنی افزایش دهنده و افزاینده باشد. (برهان ). بیشتر در ترکیب بصورت پسوند بکار رود:- انده فزا ؛ آنچه اندوه و غم را بیفزاید.- جان فزا ؛ آنچه جان افزاید. روح افزا : دیدار دلفروزش در پایم ا...
-
فزع
لغتنامه دهخدا
فزع . [ ف َ زِ ] (ع ص ) ترسان و خائف . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
فزع
لغتنامه دهخدا
فزع . [ ف ِ / ف َ زَ ] (ع مص ) ترسیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || فریاد خواستن . (منتهی الارب ). استغاثه . (از اقرب الموارد). || یاد دادن . (منتهی الارب ).اغاثه . (از اقرب الموارد). || پناه جستن .(منتهی الارب ). || بیدار شدن . (از اقرب الم...
-
فضع
لغتنامه دهخدا
فضع. [ ف َ ] (ع مص ) بشکستن چوب را. (منتهی الارب ). در اقرب الموارد نیست .
-
فضع
لغتنامه دهخدا
فضع. [ ف َ ] (ع مص ) پلیدی انداختن . || تیز زدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
فظع
لغتنامه دهخدا
فظع. [ ف َ ظَ ] (ع مص ) بزرگ شمردن کار را و بر طاقت خود انجام آن را اعتماد نکردن . || پر شدن ظرف . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تنگ گردیدن کار و درماندن در سرانجام آن . (منتهی الارب ).
-
فزع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] faza' ۱. ترس؛ بیم؛ هراس.۲. ناله و زاری؛ فریاد.〈 فزع اکبر: [قدیمی] ترس و بیم روز قیامت.
-
فَزَعُ
فرهنگ واژگان قرآن
ترس
-
فُزِّعَ
فرهنگ واژگان قرآن
ترس و فزع از بين برده شد (ماضي مجهول از تفزيع است ، و تفزيع به معناي از بين بردن ترس ، و وحشت از دلهاست )
-
فَزِعَ
فرهنگ واژگان قرآن
وحشت كرد - ترسيد - دچار هراس شد
-
فَظّاً
فرهنگ واژگان قرآن
جفا کار بي رحم