کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فضالة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فضالة
لغتنامه دهخدا
فضالة. [ ف ُ ل َ ] (اِخ ) ابن عبید، متوفی به سال 53 هَ . ق . و مکنی به ابومحمد. از صحابه و از جمله کسانی بود که در جنگ احد و فتح شام و مصر شرکت داشت . سپس در شام سکونت گزید. معاویه او را سمت قضاء دمشق دادو در همانجا درگذشت . از وی پنجاه حدیث درست نقل...
-
فضالة
لغتنامه دهخدا
فضالة. [ ف ُ ل َ ] (ع اِ) باقی و زائده ٔ از چیزی . (منتهی الارب ). ج ، فضالات . (اقرب الموارد) : من از شراب این سخن مست و فضاله ٔ قدح در دست . (گلستان سعدی ).- فضاله چین . رجوع به همین مدخل در جای شود.
-
واژههای مشابه
-
فضاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: فضالَة، جمع: فضالات] [قدیمی] fozāle پسمانده از هرچیز؛ بقیه؛ باقیمانده.
-
فضاله
واژهنامه آزاد
ته مانده از هر چیزی
-
فضاله چین
لغتنامه دهخدا
فضاله چین . [ ف ُ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) باغبان که شاخه های زاید را می تراشد. (غیاث ).
-
جستوجو در متن
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) معاذبن فضاله ٔ بصری . محدّث است .
-
ابوفضاله
لغتنامه دهخدا
ابوفضاله . [ اَ ف َ ل َ ] (اِخ ) مبارک بن فضاله . محدث و ضعیف است .
-
ابویزید
لغتنامه دهخدا
ابویزید. [اَ بو ی َ ] (اِخ ) نوف بن فضالة البکالی . محدث است .
-
ابوسعد
لغتنامه دهخدا
ابوسعد.[ اَ س َ ] (اِخ ) ابن ابی فضاله ٔ حارثی . صحابی است .
-
ابوسعید
لغتنامه دهخدا
ابوسعید. [ اَ س َ ] (اِخ ) ابن ابی فضالة الحارثی . صحابی است .
-
بکال
لغتنامه دهخدا
بکال . [ ب ِ ] (اِخ ) (بنو...) بطنی است از حمیر و از آن است ابویزید نوف بن فضاله ازتابعین . (منتهی الارب ). پدر قبیله ای است از حمیر و از آن است ابایزید نوف تابعی ابن فضاله . (آنندراج ).
-
عزیز
لغتنامه دهخدا
عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) ابن فضل بن فضالة، مکنی به ابوالاشعث . رجوع به ابوالاشعث (عزیز...) شود.
-
قتبانی
لغتنامه دهخدا
قتبانی . [ ق ِ نی ی ] (اِخ ) فضاله بن عبید از محدثان است . (انساب سمعانی ).