کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فصل المقوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تغییر فصل
دیکشنری فارسی به عربی
طقس
-
فصل بهار
دیکشنری فارسی به عربی
موسم الربيع
-
فصل (کتاب)
دیکشنری فارسی به عربی
فصل
-
thawing season
فصل آبشوند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دورۀ زمانی بین پایینترین نقطه و بالاترین نقطۀ بعدی بر روی خم درجهروزهای تجمعی زمانی بالا و پایین صفر درجۀ سلسیوس یا 32 درجۀ فارنهایت
-
closed fire-season , fire season 1
فصل آتشممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] دورههایی از سال که در آن روشن کردن آتش در جنگل محدودیتهای قانونی دارد
-
holiday season
فصل گردشگری و جهانگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] بخشی از سال که بیشترِ مردم در آن ایام به سفر میروند
-
freezing season
فصل یخبندان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دورۀ زمانی بین بالاترین نقطه و پایینترین نقطۀ بعدی بر روی خم زمانی درجهروزهای تجمعی بالا و پایین صفر درجۀ سلسیوس یا 32 درجۀ فارنهایت
-
breakup season
فصل یخشکست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هماد پدیدههای مرتبط با ناپدید شدن سالانۀ پوشش یخآبهای درونخشکی و ساحلی که ناشی از عنصرها و پدیدههای هواشناختی و آبشناختی است
-
صاحب فصل الخطاب
لغتنامه دهخدا
صاحب فصل الخطاب . [ ح ِ ب ِ ف َ لُل ْ خ ِ ] (اِخ ) داود پیغمبر (ع ): و شددنا ملکه و آتیناه الحکمة و فصل الخطاب . (قرآن 20/38). رجوع به داود شود.
-
فصل انگور چینی
دیکشنری فارسی به عربی
محصول العنب
-
فصل شکوفه اوری
دیکشنری فارسی به عربی
تنوير
-
فصل یاقسمتی از کتاب
دیکشنری فارسی به عربی
کتاب
-
اغاز فصل جدید
دیکشنری فارسی به عربی
عهد
-
فَصل و وَصل
فرهنگ گنجواژه
پیوند و جدائی.
-
فَس،فصل ،پس
لهجه و گویش تهرانی
دست،بار،پس،دفعه:یک پس کتک