کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فصعل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فصعل
لغتنامه دهخدا
فصعل . [ ف ُ ع ُ / ف ِ ع ِ ] (ع اِ) کژدم . || کژدم ریزه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (ص ) مردم ناکس . (منتهی الارب ). مرد لئیم . (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
ام فصعل
لغتنامه دهخدا
ام فصعل . [ اُم ْ م ِ ف ِ ع ِ ] (ع اِ مرکب ) عقرب ماده . (از المرصع). و رجوع به فصعل شود.
-
واژههای همآوا
-
فصال
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) از شیر باز - گرفتن کودک . 2 - (اِمص .) از شیر بازگیری .
-
فسال
لغتنامه دهخدا
فسال . [ ] (اِ) بیخی است خشک ، سفیدرنگ ،تلخ و شبیه به تخم حنظل . (از فهرست مخزن الادویه ).
-
فسال
لغتنامه دهخدا
فسال . [ ف ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِفسل . (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به فسل شود.
-
فصال
لغتنامه دهخدا
فصال . [ ف َص ْ صا ] (ع ص ) مداح مردمان به امید صله و لفظ دخیل است به این معنی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : صف های مرغان کن نگه در صفه های بزم شه چون عندلیبان صبحگه فصال گلزار آمده . خاقانی .|| سیف فصال ؛ شمشیر برنده . (از اقرب الموارد).
-
فصال
لغتنامه دهخدا
فصال . [ ف ِ ] (ع اِمص ) از همدیگر جدایی کردن دو شریک و مباینت نمودن . || از شیر بازکردگی کودک . اسم است فصل را. (منتهی الارب ). فطام . (از اقرب الموارد). || (اِ) ج ِ فصیل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
فصال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] fesāl از شیر گرفتن.
-
جستوجو در متن
-
عقرب
لغتنامه دهخدا
عقرب . [ ع َ رَ ] (ع اِ) کژدم . (منتهی الارب ) (دهار). جانورکی است از هوام ، زهردار و انواع آن بسیار است . کنیه ٔ وی ام عِریَط و ام ساهرة است . عقرب بر نر و ماده ٔ آن اطلاق میشود ولی غالباً در ماده بکار میرود و نر آن را عقربان گویند. و ماده را نیز گا...