کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فصح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
Passover
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عید فصح، عید فطر
-
فاسخ
لغتنامه دهخدا
فاسخ . [ س ِ ] (اِخ ) یکی از اعیاد یهود، و بصورت فصح نیز ضبط شده است .لفظ فصح تعریب فِسْخ عبرانی است . (اقرب الموارد).
-
فسح
لغتنامه دهخدا
فسح . [ ف ِ ] (اِخ ) فصح . (فرهنگ فارسی معین ). از اعیاد مسیحی ها و یهود است . رجوع به فصح شود.
-
عیدالفصح
لغتنامه دهخدا
عیدالفصح . [ دُل ْ ف ِ ] (اِخ ) نام عیدی است نزد مسیحیان و یهود. رجوع به فصح شود.
-
سعانین
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ معر. ] (اِ.) عیدی که مسیحیان در روز یکشنبة قبل از عید فصح برگزار می کنند.
-
Pasch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاسچر، عید پاک، عید فصح، تعطیلات عید پاک
-
فطیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] fatir ۱. نانی که خمیر آن ور نیامده باشد.۲. در یهودیت، فصح.
-
سعانین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از عبری] ‹شعانین› sa'ānin در آیین مسیحیت، عیدی که مسیحیان روز یکشنبۀ پیش از عید فصح میگیرند.
-
طهلیزج
لغتنامه دهخدا
طهلیزج . [ طِ زَ ] (معرب ، اِ) گیاه تلخی است که یهودیان هنگام عید فصح میخورند. (از دزی ج 2 ص 65).
-
زبان آور شدن
لغتنامه دهخدا
زبان آور شدن . [ زَ وَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فصیح و بلیغ شدن . فُصح . (منتهی الارب ). رجوع به زبان آور شود.
-
فسح جهودان
لغتنامه دهخدا
فسح جهودان . [ ف ِ ح ِ ج ُ ] (اِخ ) عید فسح . رجوع به فسح و فصح شود.
-
فضح
لغتنامه دهخدا
فضح . [ ف َ ] (ع مص ) رسوا کردن کسی را. (منتهی الارب ). آشکار کردن بدیهای کسی را. (از اقرب الموارد). || پدیدار شدن صبح و غالب شدن کسی راروشنی صبح و نیک نمایان گردیدن . (منتهی الارب ). مانند فصح به صاد مهمله . رجوع به فصح شود. || آشکار کردن و کشف کردن...
-
ژرمن دپره
لغتنامه دهخدا
ژرمن دپره . [ ژِ م َ دِ رِ ] (اِخ ) (فوار دُسن ...) یکی از قدیمترین و مشهورترین نقاط پاریس . در آغاز هر سال میلادی و پانزده روز بعد از عید پاک (فصح ) این بازار گشاده شود و مدت آن سه هفته کشد.
-
پاک
لغتنامه دهخدا
پاک . (فرانسوی ، اِ) یا عید پاک . عید فصح . باغوث . پاسکا. عید بزرگ یهود که هر سال در چهاردهمین روز از نخستین ماه قمری به یاد خروج قوم بنی اسرائیل از مصر برپا میدارند و در چهاردهمین روز از دومین ماه قمری هر سال نیزیهودان جشن پاک را بنام دومین پاک می ...
-
پنجاهه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) panjāhe ۱. در مسیحیت، روزۀ مسیحیان که پنجاه روز است و در طول آن غذای حیوانی نمیخورند: ◻︎ پس از چندین چله در عهد سی سال / شوم پنجاهه گیرم آشکارا (خاقانی: ۲۵).۲. در یهودیت، عیدی هفتهفته بعد از عید فطیر (فصح یهود) به مناسبت نزول احکام دهگانه گر...