کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فشل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فشل
/fašal/
معنی
۱. ترس.
۲. کاهلی؛ سستی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فشل
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . ] (اِ.) مرد بددل و ترسنده و سست .
-
فشل
فرهنگ فارسی معین
(فَ شَ) [ ع . ] (اِمص .) کاهلی ، سستی .
-
فشل
فرهنگ فارسی معین
(فَ ش ) [ ع . ] (ص .) کاهل ، ترسو.
-
فشل
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پردة هودج . 2 - فرشی که زنان بر آن نشینند.
-
فشل
لغتنامه دهخدا
فشل . [ ف َ ] (ع ص ) مرد بددل و ترسنده و سست .ج ، فُشل ، افشال . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
فشل
لغتنامه دهخدا
فشل . [ ف َ ش َ ] (ع مص ) کاهلی کردن . (منتهی الارب ). کسل . (از اقرب الموارد). || سست گردیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : دین به تیغ حق از فشل رسته است باز بنیادش از فشل منهید. خاقانی .|| درنگی نمودن . (منتهی الارب ). || بددل شدن . (منتهی ال...
-
فشل
لغتنامه دهخدا
فشل . [ ف َ ش ِ ] (ع ص ) کاهل . || سست . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
فشل
لغتنامه دهخدا
فشل . [ ف ِ ] (ع اِ) پرده ٔ هودج . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آنچه بر هودج گسترند وزنان بر آن نشینند. ج ، فشول . (منتهی الارب ). چیزی که زن زیر خود قرار دهد در هودج . (از اقرب الموارد).
-
فشل
لغتنامه دهخدا
فشل . [ ف ُ] (ع اِ) ج ِ فَشْل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
فشل
دیکشنری عربی به فارسی
خراب شدن , تصورکردن , موفق نشدن , خرابي , قصور , عدم موفقيت , صداي تلپ , صداي چلپ , باصداي تلپ افتادن , شکست خوردن , درنرفتن (گلوله يا بمب)
-
فشل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] fašal ۱. ترس.۲. کاهلی؛ سستی.
-
واژههای مشابه
-
خشل فشل
لغتنامه دهخدا
خشل فشل . [ خ َ ش ِ لُن ْ ف َ ش ِ لُن ْ ] (ع ص مرکب ) ضعیف و ناتوان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
-
فشل تام
دیکشنری عربی به فارسی
شکست مفتضحانه , ناکامي , بطري شراب