کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فشفشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فشفشه
/fešfeše/
معنی
۱. نوعی اسباببازی که از یک لولۀ باریک محتوی باروت تشکیل شده و هنگام سوختن به هوا میرود و نورافشانی میکند.
۲. هر آلت یا دستگاهی که دارای مواد محترقه باشد و پس از احتراق به هوا برود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
rocket, skyrocket, squib
-
جستوجوی دقیق
-
فشفشه
فرهنگ فارسی معین
(فِ فِ ش ) (اِ.) ابزاری که در داخل آن مواد محترقه تعبیه شده و پس از احتراق به هوا رود.
-
فشفشه
لغتنامه دهخدا
فشفشه . [ ف ِ ف ِ ش َ/ ش ِ ] (اِ) لوله ٔ دراز و باریک از کاغذ یا مقوا که داخل آن باروت ریزند و آن را آتش زنند و از آن آوایی برآید. || آلتی که در داخل آن مواد محترقه تعبیه شده و پس از احتراق به هوا رود. (فرهنگ فارسی معین ). || مغز قلم . (یادداشت مؤلف...
-
فشفشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) fešfeše ۱. نوعی اسباببازی که از یک لولۀ باریک محتوی باروت تشکیل شده و هنگام سوختن به هوا میرود و نورافشانی میکند.۲. هر آلت یا دستگاهی که دارای مواد محترقه باشد و پس از احتراق به هوا برود.
-
فشفشه
دیکشنری فارسی به عربی
صاروخ
-
واژههای مشابه
-
فشفشة
لغتنامه دهخدا
فشفشة. [ ف َ ف َ ش َ ] (ع مص ) سست گردیدن عقل کسی . (منتهی الارب ). ضعیف شدن رأی . (از اقرب الموارد). || از حد درگذشتن در دروغ . (منتهی الارب ). || پاشیدن کمیز را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به فشفشه ، به کسر اول و سوم و فش فش شود.
-
فشفشه و پاچه خیزک
فرهنگ گنجواژه
وسایل آتشبازی.
-
جستوجو در متن
-
ثیلببرر
واژهنامه آزاد
فشفشه ها
-
firecrackers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حشرات، ترقه، فشفشه
-
firecracker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حشره کش، ترقه، فشفشه
-
squibbed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشردن، کنایه زدن، فشفشه کردن
-
squibbing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن، کنایه زدن، فشفشه کردن
-
پاچه خیزک
لهجه و گویش تهرانی
نوعی فشفشه که روی زمین میجهد ،هفت ترقه
-
squib
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کبریت، فشفشه، دارای صدای فش فش، کنایه، اتش بازی، کنایه زدن، فشفشه کردن