کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فشردگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فشردگی
مترادف و متضاد
۱. تراکم
۲. قبض
دیکشنری
compactness, compression, density
-
جستوجوی دقیق
-
فشردگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. تراکم ۲. قبض
-
فشردگی
لغتنامه دهخدا
فشردگی . [ ف َ / ف ِ ش ُ دَ / دِ ] (حامص ) افشردگی . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به افشردگی شود.
-
فشردگی
دیکشنری فارسی به عربی
مربي
-
واژههای مشابه
-
compression ratio, compressor pressure ratio
نسبت فشردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نسبت فشار هوای تخلیهشده از فشردهساز به فشار هوای ورودی به آن
-
membrane compaction
فشردگی غشا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسى شيمى] تراکم ساختار غشا براثر اختلاف فشار وارد بر دو سمت آن
-
جستوجو در متن
-
pulpefaction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشردگی
-
compressibleness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشردگی
-
epilogizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشردگی
-
compressions
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشرده سازی، فشار، تراکم، فشردگی، متراکم سازی، هم فشارش، بهم فشردگی، اختصار، ضغطه
-
compression
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشرده سازی، فشار، تراکم، فشردگی، متراکم سازی، هم فشارش، بهم فشردگی، اختصار، ضغطه
-
compressive strength
فرهنگ لغات علمی
تاب فشردگی
-
compressive strength 3
فرهنگ لغات علمی
تاب فشردگی
-
hyperphosphorescence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پر فشردگی