کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فشار ورودی فشرده ساز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واحد فشار
لغتنامه دهخدا
واحد فشار. [ ح ِ دِ ف ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی که برای اندازه گیری فشار به کار میرود. رجوع به فشار شود.واحد فشار دردستگاه .S.T.M پیز (pz) است . رجوع به پیز شود. اضعاف پیز که خود بعنوان واحدهای جداگانه ای به کار میروند عبارتند از: هکتوپیز (h...
-
partial pressure
پارهفشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فشاری که هر جزء از گاز مخلوط بهتنهایی ایجاد میکند
-
pressure gradient, barometric gradient
شیوِ فشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] آهنگ کاهش فشار در زمان معین و مکان معین
-
pressure gage/ pressure gauge
پیمانۀ فشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای که با آن فشار شارۀ محصور در محفظه را اندازهگیری میکنند متـ . فشارسنج 3
-
فشار آوردن
لغتنامه دهخدا
فشار آوردن . [ ف ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) سخت گرفتن برای انجام کاری . (یادداشت مؤلف ).
-
فشار خون
لغتنامه دهخدا
فشارخون . [ ف ِ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح پزشکی ) عبارت از نیرویی است که در موقع انقباض و انبساط قلب از طرف خون بر جدار شریانها وارد می شود. حالت اولی را فشار ماکزیما و حالت دومی را فشار می نیما گویند: فشار خون شریانی . (از فرهنگ فارسی مع...
-
فشار خون
دیکشنری فارسی به عربی
ارتفاع ضغط الدم
-
تحت فشار
دیکشنری فارسی به عربی
تحت
-
فشار دادن
دیکشنری فارسی به عربی
دفع , زحام , عثرة
-
فشار موتور
دیکشنری فارسی به عربی
دفع
-
گروههای فشار
دیکشنری فارسی به عربی
جماعات الضغط
-
فشار سنج
دیکشنری فارسی به عربی
موشر
-
فشار دادن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: darmâli / yâ mâli طاری: fešâr hâtây(mun) طامه ای: telnâɂan/fešâr dâɂan طرقی: föšâr tâymun کشه ای: fešâr hâtâymun نطنزی: fešâr dâɂan
-
فشار اوردن
دیکشنری فارسی به عربی
الو
-
اختلاف فشار
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) جدافشاری.