کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فسق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
شاهدبازی
واژگان مترادف و متضاد
امردپرستی، غلامبارگی، فسق
-
تفسیق
واژگان مترادف و متضاد
نسبت فسق دادن، فاسقخواندن
-
immorality
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بد اخلاقی، فساد، فسق
-
تفسیق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tafsiq فاسق شمردن؛ نسبت فسق به کسی دادن.
-
ناپارسایی
واژگان مترادف و متضاد
بیتقوایی، فسق، ناپرهیزگاری، ناخداترس ≠ پارسایی
-
rakehelly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
rakehelly، هرزه، فاجره، اهل فسق
-
لواط
واژگان مترادف و متضاد
امردبازی، شاهدبازی، غلامبارگی، فجور، فسق، لواطه
-
تبهکاری، تبهکاری
واژگان مترادف و متضاد
بدکاری، تدمیر، فساد، فسق، جنایت ≠ نکوکرداری
-
متجاهر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ هِ) [ ع . ] (اِفا.) آن که آشکارا فسق کند.
-
immoralities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
املاک و مستغلات، فساد، بد اخلاقی، فسق
-
بی عصمت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bi'esmat آنکه از فسق و گناه پرهیز نکند؛ بیعفت؛ بیناموس.
-
بساط
لهجه و گویش تهرانی
گستردنی /وسایل (فرش، سرمایه، دستگاه،زندگی،فسق)
-
دَرواکُن
لهجه و گویش تهرانی
وسیله باز کردن در بطری،دربان محل فسق و قمار
-
زهد
واژگان مترادف و متضاد
پارسایی، پرهیزگاری، تعبد، تقدس، تقوا، تورع، ورع ≠ فسق، ناپارسایی
-
فحشا
واژگان مترادف و متضاد
۱. زنا ۲. معصیت ۳. زشتکاری، فجور، فسق