کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فسح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فساحة
لغتنامه دهخدا
فساحة. [ ف َ ح َ ](ع مص ) گشاده گردیدن . || (اِمص ) گشادگی . سعة. (از اقرب الموارد). رجوع به فساحت و فسح شود.
-
فصح
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ معر. ] (اِ.) معرب فسح عبری . 1 - در نزد یهودان ، جشن یادبود خروج بنی اسراییل از مصر. 2 - در نزد مسیحیان ، جشن یادبود صعود عیسی (ع ).
-
فسحم
لغتنامه دهخدا
فسحم . [ ف ُ ح ُ ] (ع ص ) مرد فراخ سینه . (منتهی الارب ). واسعالصدر. (اقرب الموارد). || مکان فسحم ؛ جای فراخ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به فسح شود. || (اِ) سر نره . (منتهی الارب ).
-
الیة
لغتنامه دهخدا
الیة. [ اَل ْ ی َ ] (اِخ ) نام آبی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). از آبهای متعلق به بنی سُلَیم ، و اصمعی «ابن الیة» آورده است . شاعر گوید:و من یتداع الجو بعد مناخناو ارماحنا، یوم ابن الیة، یجهل کأنّهم ُ مابین الیة غدوةو ناصفة الغراء هدی مجلل .نصر گوید...
-
ﭐفْسَحُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
جا باز کنيد (از فسح به معنی فراخی است و منظور از فراخي دادن در مجالس در عبارت "تَفَسَّحُواْ فِي ﭐلْمَجَالِسِ فَـﭑفْسَحُواْ يَفْسَحِ ﭐللَّهُ لَکُمْ " اين است که آدمي خود را جمع و جور کند تا جاي آن ديگري فراخ شود ، و فسحت دادن خدا به چنين کس به اين معن...
-
يَفْسَحِ
فرهنگ واژگان قرآن
تا جا باز کند - تا فراخی و وسعت دهد (از فسح به معنی فراخی است و منظور از فراخي دادن در مجالس در عبارت "تَفَسَّحُواْ فِي ﭐلْمَجَالِسِ فَـﭑفْسَحُواْ يَفْسَحِ ﭐللَّهُ لَکُمْ " اين است که آدمي خود را جمع و جور کند تا جاي آن ديگري فراخ شود ، و فسحت دادن خ...
-
فصح
لغتنامه دهخدا
فصح . [ ف ِ ] (اِخ ) عید ترسایان . (منتهی الارب ). در یونانی پاسخا و اصل آن کلمه ای عبری است به معنی عبور و آن نام عیدی است که یهودان گیرند به یاد عبور از بحر احمر و به یاد فرشته ای که به شب خروج آنان از مصر همه ٔ نوزادان آن شب را از قبطیان بکشت و نو...