کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فسحه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فسحه
لغتنامه دهخدا
فسحه . [ ] (اِخ ) به معنی تل مرتفع و نام یکی از مرتفعات کوه نبو است که موسی قبل از موت خود اراضی مقدسه را از بالای آن دید. (از قاموس کتاب مقدس ).
-
واژههای مشابه
-
فسحة
لغتنامه دهخدا
فسحة. [ ف ُ ح َ ] (ع اِمص ) فراخی . (منتهی الارب ).
-
فسحة
دیکشنری عربی به فارسی
پهنا , وسعت , فضاي زياد , بسط و توسعه , گسترش , سبزه ميان جنگل , فضاي ميان جنگل , خيابان يا کوچه جنگل , درختستان , بيشه , يک ورشدگي کشتي در اثر باد , حرکت يک وري , انحراف , مهلت , عقب افتادگي , راه گريز
-
جستوجو در متن
-
فضای زیاد
دیکشنری فارسی به عربی
فسحة
-
بسط و توسعه
دیکشنری فارسی به عربی
فسحة
-
سبزه میان جنگل
دیکشنری فارسی به عربی
فسحة
-
فضای میان جنگل
دیکشنری فارسی به عربی
فسحة
-
خیابان یا کوچه جنگل
دیکشنری فارسی به عربی
فسحة
-
یک ورشدگی کشتی در اثر باد
دیکشنری فارسی به عربی
فسحة
-
حرکت یک وری
دیکشنری فارسی به عربی
فسحة
-
عقب افتادگی
دیکشنری فارسی به عربی
فسحة
-
پهنا
دیکشنری فارسی به عربی
عرض , فسحة
-
گسترش
دیکشنری فارسی به عربی
فسحة ، اِتّساعٌ