کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فزایان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فزایان
لغتنامه دهخدا
فزایان . [ ف َ ] (نف ،ق ) فزاینده . در حال افزودن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
عیشکاه
لغتنامه دهخدا
عیشکاه . [ ع َ / ع ِ ] (نف مرکب ) عیش کاهنده . کم کننده ٔ عیش : من و عشق تو شاخ و برگ یک لختیم در معنی بلی خویشی بود با غم فزایان عیشکاهان را.طالب آملی (از آنندراج ).