کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فزاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
حذیفة
لغتنامه دهخدا
حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) فزاری . رجوع به حذیفةبن بدر فزاری شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمد فزاری . رجوع به علی فزاری شود.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) فزاری محمدبن ابراهیم بن حبیب . رجوع به فزاری ... شود.
-
ابوالغصن
لغتنامه دهخدا
ابوالغصن . [ اَ بُل ْ غ ُ ] (اِخ )اسحاق الأعمی . محدث است و فزاری از وی روایت کند.
-
شتیم
لغتنامه دهخدا
شتیم . [ ش ُ ت َ ] (اِخ ) ابن خویلد فزاری . شاعر است . (منتهی الارب ).
-
قاسم
لغتنامه دهخدا
قاسم . [ س ِ ] (اِخ ) ابن جندل . رجوع به قاسم فزاری شود.
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) فزاری . او از زیدبن ارقم و از او شعبه روایت کرده است .
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالملک . رجوع به شهاب فزاری شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ )ابن محمدبن ابراهیم بن عبدالرحمان بن ضحاک فزاری ، مشهور به ابن مقری یا ابن بقری و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی فزاری شود.
-
علی کوفی
لغتنامه دهخدا
علی کوفی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن غراب فزاری کوفی . مکنی به ابوالحسن . تابعی است . و نیز رجوع به ابوالحسن (علی ابن ...) شود.
-
ابواسحاق
لغتنامه دهخدا
ابواسحاق . [ اَ اِ ] (اِخ ) کنیت ابراهیم بن حبیب الفزاری . رجوع به فزاری ابواسحاق ابراهیم ... شود.
-
ابوالسدانه
لغتنامه دهخدا
ابوالسدانه . [ اَ بُس ْ س ِ ن َ ] (اِخ ) فزاری . شاعری از عرب . او را بیست ورقه شعر است . (ابن الندیم ).
-
ابوالمثنی
لغتنامه دهخدا
ابوالمثنی . [ اَ بُل ْ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) ابن هبیرة، عمر فزاری . رجوع به ابن هبیرة ابوالمثنی ... شود.
-
جفرالهباءة
لغتنامه دهخدا
جفرالهباءة. [ ج َ رُل ْ هََ ءَ ] (اِخ ) چاهی است در سرزمین شربه که حذیفه و حمل فزاری پسران بدر در آنجا کشته شدند. (از معجم البلدان ).
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) عبدالرحمن ابن ابراهیم ابن سباع بدری فزاری . رجوع به عبدالرحمن ... شود.