کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فزاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فزاری
لغتنامه دهخدا
فزاری . [ ف َ ] (اِخ ) ابراهیم بن اسحاق . رجوع به ابراهیم بن اسحاق شود.
-
فزاری
لغتنامه دهخدا
فزاری . [ ف َ ری ی ] (ص نسبی ) منسوب به فزارة که قبیله ای است . (سمعانی ).
-
واژههای مشابه
-
شهاب فزاری
لغتنامه دهخدا
شهاب فزاری . [ ش ِ ب ِ ف َ ] (اِخ ) احمدبن عبدالملک . متوفی بسال 710 هَ . ق . او را دیوانی است . (از کشف الظنون ).
-
علی فزاری
لغتنامه دهخدا
علی فزاری . [ ع َ ی ِ ف َ ] (اِخ ) ابن غراب فزاری کوفی . مکنی به ابوالحسن . تابعی بود. و نیز رجوع به ابوالحسن (علی بن ...) شود.
-
علی فزاری
لغتنامه دهخدا
علی فزاری . [ ع َ ی ِ ف َ ] (اِخ ) ابن محمد فزاری . از قضاة قرن چهارم هجری بود. او راست : کتاب الدعاء. (از معجم المؤلفین ).
-
علی فزاری
لغتنامه دهخدا
علی فزاری . [ ع َ ی ِ ف َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم بن عبدالرحمان بن ضحاک فزاری . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن مقری (در التکملة شهرت وی «ابن بقری » ذکر شده است ). فقیه و محدث و متکلم بود و در سال 552 یا 553 یا 557 هَ . ق . در غرناطة درگذشت . او ...
-
ابراهیم فزاری
لغتنامه دهخدا
ابراهیم فزاری .[ اِ م ِ ف َ ] (اِخ ) عالمی متفنن و شاعر بوده و پیوسته در مجلس قاضی ابوالعباس بن ابی طالب برای مناظره حاضر میشده و چون در اثنای بحث نسبت به مقام الوهیت و انبیای عظام سخنان دور از ادب میگفت عاقبت مقتول و مصلوب و جنازه اش سوخته شد. (دمیر...
-
ابوآمنه ٔ فزاری
لغتنامه دهخدا
ابوآمنه ٔ فزاری . [ اَ م ِ ن َ ی ِ ف َ ] (اِخ ) نام صحابی باشد.
-
علی فزاری
لغتنامه دهخدا
علی فزاری . [ ع َ ی ِ ف َ ] (اِخ ) ابن حوشب فزاری . مکنی به ابوسلیمان . محدث بود و ولیدبن مسلم از او روایت دارد. و نیز رجوع به ابوسلیمان (علی بن ...) شود.
-
عمر فزاری
لغتنامه دهخدا
عمر فزاری . [ ع ُ م َ رِ ف َ ] (اِخ ) ابن هُبَیْرةبن سعد. رجوع به ابن هبیرة (ابوالمثنی ...) و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 230، الکامل ابن اثیر ج 5 ص 37، رغبةالامل ج 2 ص 77 و تاریخ مسعودی ج 5 ص 458.
-
قاسم فزاری
لغتنامه دهخدا
قاسم فزاری . [ س ِ ف َ ] (اِخ ) ابن جندل از دانشمندان است . ابوصالح فزاری گوید قاسم بن جندل ، ابن میاده ٔ شاعر را گفت به خدا سوگند که تو در پرتو اشعاری که سروده ای نام و شهرتی یافتی در حالی که من اشعارت را پر از عیب و سقط می بینم . ابن میاده گفت شعر ...
-
ابراهیم بن محمد فزاری
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن محمد فزاری . [ اِ م ِ ن ِ م ُ ح َم ْ م َ دِ ف َ ] (اِخ ) رجوع به ابواسحاق ابراهیم ... شود.
-
ابراهیم بن حبیب فزاری
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن حبیب فزاری . [ اِ م ِ ن ِ ح َ بی ب ِ ف َ ] (اِخ ) رجوع به فزاری ابواسحاق ابراهیم ... شود.