کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فر و زیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فر و زیب
لغتنامه دهخدا
فر و زیب . [ ف َرْ رُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شکوه و زیبایی : دیدی تو ریژ و کام بدو اندرون بسی با ریدکان مطرب بودی به فر و زیب .رودکی .
-
فر و زیب
فرهنگ گنجواژه
شکوه.
-
واژههای مشابه
-
آکی فر
فرهنگ واژههای سره
آبخیز
-
فر خوردن
لغتنامه دهخدا
فر خوردن .[ ف ِ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) پیچ درپیچ شدن . فرفری شدن . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به فِر شود.
-
یزدان فر
لغتنامه دهخدا
یزدان فر. [ ی َ ف َ / ف َ رر ](ص مرکب ) که فر یزدانی دارد. که فره ٔ ایزدی دارد. که به فره ٔ ایزدی به پادشاهی رسد. (یادداشت مؤلف ).
-
صاحب فر
لغتنامه دهخدا
صاحب فر. [ ح ِ ف َرر ] (ص مرکب ) فرمند. دارای فره ٔ ایزدی . شکوهمند.
-
فریشته فر
لغتنامه دهخدا
فریشته فر. [ ف ِ ت َ / ت ِ ف َ ] (ص مرکب ) کسی که دارای فر فرشتگان است . (فرهنگ فارسی معین ) : نهفتگان را ناخسته زآن قبل بگذاشت که شغل داشت جز آن آن شه فریشته فر. فرخی .رجوع به فرشته فر شود.
-
فر زدن
دیکشنری فارسی به عربی
حرق سطحي
-
فِر خوردن
لهجه و گویش تهرانی
چرخ خوردن
-
فِر ششماهه
لهجه و گویش تهرانی
فر با دوام مو
-
فِر قشویی
لهجه و گویش تهرانی
نوعی فر
-
شمن د فر
لغتنامه دهخدا
شمن د فر. [ ش ُ م َ دُ ف ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) راه آهن . (یادداشت مؤلف ). || قسمی قمار با ورق . قسمی بازی ورق . (یادداشت مؤلف ).
-
فر موی سر
دیکشنری فارسی به عربی
موجة
-
فر کلوچه پزی
دیکشنری فارسی به عربی
شواية