کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فریم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فریم
معنی
(فِ رِ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - دسته ای از بیت ها و بایت ها که برای انتقال در قالبی مشخص جمع شوند، قابک . (فره ). 2 - قاب عینک . 3 - هر قطعه از تصاویر فیلم یا اسلاید.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فریم
فرهنگ فارسی معین
(فِ رِ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - دسته ای از بیت ها و بایت ها که برای انتقال در قالبی مشخص جمع شوند، قابک . (فره ). 2 - قاب عینک . 3 - هر قطعه از تصاویر فیلم یا اسلاید.
-
فریم
لغتنامه دهخدا
فریم . [ ف ِ ] (اِخ ) جایی در جبال دیلم در یک منزلی ساریه که شهر استواری است . (از معجم البلدان ). نام یکی از دهستانهای بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری است . دشت وسیعی است که طول آن 15 و عرض آن سه تا شش هزارگز است . از رودخانه های شیرین رود، عروس و داماد،...
-
فریم
واژهنامه آزاد
قاب
-
واژههای مشابه
-
اصفهبد فریم
لغتنامه دهخدا
اصفهبد فریم . [ اِ ف َ ب َ / ب ُ دِ ف ِرْ ری ] (اِخ ) اصفهبد پریم . رجوع به اصفهبد رستم بن شهریاربن شروین ، و ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 385 و 383 شود.
-
جستوجو در متن
-
frim
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریم
-
subframe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیر فریم
-
ferrum
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریم
-
unprefixed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش فریم
-
subfigure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیر فریم
-
underframing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیر فریم
-
ferrums
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریم ها
-
underframe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیر فریم
-
handyframe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستی فریم