کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فریبگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فریبگاه
معنی
( ~ .) (اِمر.) 1 - جایی که در آن جا طلسم بسته باشند. 2 - طلسم .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فریبگاه
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) 1 - جایی که در آن جا طلسم بسته باشند. 2 - طلسم .
-
فریبگاه
لغتنامه دهخدا
فریبگاه . [ ف ِ / ف َ ] (اِ مرکب ) طلسم . || جایی را نیز گویند که طلسم در آنجا بسته باشند. (برهان ). از فرهنگ دساتیر است . رجوع به فرهنگ دساتیر ص 259 شود.
-
جستوجو در متن
-
فریبگه
لغتنامه دهخدا
فریبگه . [ ف ِ / ف َ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) فریبگاه . رجوع به فریبگاه شود.
-
فریب
لغتنامه دهخدا
فریب . [ ف ِ / ف َ ] (اِ) در زبان پهلوی فرپ و همریشه است با فریفتن . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). عشوه و مکر و غافل شدن یا غافل کردن به خدعه . (برهان ) : توانی بر او کار بستن فریب که نادان همه راست بیند وریب . بوشکور.چنان دان که یکسر فریب است و بس بلن...