کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فریاد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فریاد كمك خواهى بلند كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استصرخ
-
جستوجو در متن
-
shouts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریاد می زند، فریاد، داد، جیغ، فغان، فریاد زدن، جیغ زدن، داد زدن، فریاد کردن، مصوت کردن، خروش برآوردن، خروشیدن
-
shouted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریاد زد:، فریاد زدن، جیغ زدن، داد زدن، فریاد کردن، مصوت کردن، خروش برآوردن، خروشیدن
-
pauperize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریاد زدن، گدا کردن، فقیر کردن
-
shout
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریاد، داد، جیغ، فغان، فریاد زدن، جیغ زدن، داد زدن، فریاد کردن، مصوت کردن، خروش برآوردن، خروشیدن
-
bayed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریاد میزند، دفاع کردن در مقابل، عوعو کردن، زوزه کشیدن، عاجز کردن
-
squeak
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جیغ زدن، جیر جیر، جیغ و فریاد شکیدن، جیر جیر کردن، با صدای جیغ صحبت کردن، با جیغ و فریاد افشاء کردن
-
squeaked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جیغ کشیدن، جیغ و فریاد شکیدن، جیر جیر کردن، با صدای جیغ صحبت کردن، با جیغ و فریاد افشاء کردن
-
squeaks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جادوگر، جیر جیر، جیغ و فریاد شکیدن، جیر جیر کردن، با صدای جیغ صحبت کردن، با جیغ و فریاد افشاء کردن
-
squeaking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیگاری، جیغ و فریاد شکیدن، جیر جیر کردن، با صدای جیغ صحبت کردن، با جیغ و فریاد افشاء کردن
-
whooping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوزش، فریاد کردن
-
frolicked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریاد کشید، ورجه ورجه کردن، خوشی کردن
-
عَرّ،() کردن/زدن
لهجه و گویش تهرانی
صدای شدید ،فریاد زدن،گریه کردن
-
bawled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریاد زد، داد و بیداد کردن، داد زدن، فریاد زدن
-
غلغل کردن
لغتنامه دهخدا
غلغل کردن . [ غ ُ غ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جوشیدن با غلغل . جوشیدن با آواز. || شور و فریاد برآوردن . داد و فریاد کردن .