کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فریاد اوفتادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
به فریاد رسید
دیکشنری فارسی به عربی
أَجارَ
-
ازروی تعجب فریاد زدن
دیکشنری فارسی به عربی
صح
-
فریاد دلخراش زدن
دیکشنری فارسی به عربی
صراخ
-
آه و فریاد
فرهنگ گنجواژه
جزع و فزع.
-
فریاد و فغان
فرهنگ گنجواژه
زاری.
-
گریه و فریاد
فرهنگ گنجواژه
گریه سخت.
-
تضرع و فریاد
فرهنگ گنجواژه
التماس، دادخواهی.
-
بانگ و فریاد
فرهنگ گنجواژه
غلغله.
-
داد و فریاد
فرهنگ گنجواژه
هوا، فریاد.
-
ناله و فریاد
فرهنگ گنجواژه
زاری.
-
فریاد كمك خواهى بلند كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استصرخ
-
هلهله یا فریاد کردن کف زدن
دیکشنری فارسی به عربی
ترحيب
-
جستوجو در متن
-
نهاد
لغتنامه دهخدا
نهاد. [ ن ِ / ن َ ] (مص مرخم ، اِمص ) مصدر مرخم و اسم مصدر و ریشه ٔ فعل نهادن است . رجوع به نهادن شود. || گذاشت . گذاشتن . مقابل برداشتن . رجوع به نهادن شود : وچون بر سفره نشینند خاموش نباشند و ابتدا به نام خدا کنند و چیزی نکنند از نهاد و برداشت که ا...
-
افتادن
لغتنامه دهخدا
افتادن .[ اُ دَ ] (مص ) از پا درآمدن . (از آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (از برهان ) (هفت قلزم ). از پا درآمدن . ساقط شدن . سقط شدن . (فرهنگ فارسی معین ) : بر شیر زخمی استوار کرد چنانکه بدان تمام شد و بیفتاد. (تاریخ بیهقی ). پادشاه ... به دو دست بر س...