کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فریادرس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فریادرس
/faryādra(e)s/
معنی
کسی که به یاری دیگری میشتابد؛ دادرس.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دادرس، دادگر، شفیع، یاریگر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فریادرس
واژگان مترادف و متضاد
دادرس، دادگر، شفیع، یاریگر
-
فریادرس
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ یا رِ) (ص فا.) 1 - یاری کننده . 2 - دادگر، دادرس .
-
فریادرس
لغتنامه دهخدا
فریادرس . [ ف َرْ یا رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلالوند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 63هزارگزی جنوب کرمانشاه و هشت هزارگزی چنار. ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر و دارای 160 تن سکنه . از رودخانه ٔ دره بادام مشروب میشود. محصولاتش غله و لبنی...
-
فریادرس
لغتنامه دهخدا
فریادرس . [ ف َرْ یا رَ / رِ ] (نف مرکب ) دادگر. دادرس . (آنندراج ) (انجمن آرا). دستگیر. یاری کننده . دادرس . (غیاث ) (از یادداشتهای مؤلف ) : نهادند پیمان دو جنگی که کس نباشد در آن جنگ فریادرس . فردوسی .فرستاد نزد برادرْش ْ کس همان نزد دستور فریادرس...
-
فریادرس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مجاز] faryādra(e)s کسی که به یاری دیگری میشتابد؛ دادرس.
-
جستوجو در متن
-
مغیث
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] moqis فریادرس.
-
مغیث
واژگان مترادف و متضاد
فریادرس، یاریکننده، یاریگر
-
مجیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] mojir پناهدهنده؛ فریادرس.
-
غیاث
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) فریادرس ، از نام های خداوند.
-
شفیع
واژگان مترادف و متضاد
پایمرد، دخیل، شافع، شفاعتگر، فریادرس، میانجی، واسطه
-
مجیر
واژگان مترادف و متضاد
پشتیبان، حامی، دستگیر، فریادرس، مدافع، پناهدهنده، غوث
-
مجیر
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِفا.) پناه دهنده ، فریادرس .
-
مفزع
فرهنگ فارسی معین
(مَ زَ) [ ع . ] (اِ.) پناه ، فریادرس .
-
غیاث
فرهنگ نامها
(تلفظ: qiyās) (عربی) (در قدیم) فریادرس ؛ فریادخواهی ؛ از صفات و نامهای خداوند .