کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرک
لغتنامه دهخدا
فرک . [ ف َ ] (اِخ ) از رستاق طبرش (تفرش ) همدان . (تاریخ قم ص 120).
-
فرک
لغتنامه دهخدا
فرک . [ ف َ ] (اِخ ) از قرای اصفهان . (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
-
فرک
لغتنامه دهخدا
فرک . [ ف َ ] (ع مص ) مالیدن جامه و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی ). مالیدن جامه . (اقرب الموارد). || دشمنی سخت . || دشمنی زن و شوی و دشمن داشتن زن شوی را. (منتهی الارب ). کینه توختن و گویند این لغت خاص کینه توختن زن و شوی است . || تراشیدن چیزی ...
-
فرک
لغتنامه دهخدا
فرک . [ ف َ رَ ] (ع اِمص ) سستی بن گوش و فروهشتگی آن . (منتهی الارب ).
-
فرک
لغتنامه دهخدا
فرک . [ ف َ رِ ] (ع ص ) مالیده پوست دورکرده . (منتهی الارب ). المتفرّک قشره . (اقرب الموارد).
-
فرک
لغتنامه دهخدا
فرک . [ ف ِ ] (اِخ ) قریه ای است در نزدیکی کلواذا. ابونواس آن را در شعر خود آورده است . (معجم البلدان ).
-
فرک
لغتنامه دهخدا
فرک . [ ف ِ ] (ع اِمص ) دشمنی زن و شوی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || دشمنی سخت .(منتهی الارب ). دشمنی به معنی عام . (اقرب الموارد).
-
فرک
لغتنامه دهخدا
فرک . [ ف ِ رَ ] (اِخ ) جایی است . (منتهی الارب ). و در شعری مذکور است . (از معجم البلدان ).
-
فرک
لغتنامه دهخدا
فرک . [ ف ُ ] (اِخ ) از محالات بلوک خمسه ٔ فارس ، حد شمالی نیریز و شرقی خشن آباد و طارم ، جنوبی لارستان و غربی دارابگرد. آب و هوای آن گرم و نام مرکز بخش نیز فرک است . در حدود 3000 تن سکنه دارد و شامل 17 قریه است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ). درازی آن...
-
فرک
لغتنامه دهخدا
فرک . [ ف ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک ، واقع در 21هزارگزی شمال باختری طرخوران . ناحیه ای است واقع در دامنه ، سردسیر و دارای 400 تن سکنه . از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات ، انگور، میوه ، و بنشن است . اهالی به کشاورز...
-
فرک
لغتنامه دهخدا
فرک . [ ف ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش وفش شهرستان اراک ، واقع در 16هزارگزی شمال خاوری کمیجان . ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر و دارای 303 تن سکنه . از چشمه سار مشروب می شود. محصولاتش غلات ، بنشن ، انگورو مختصری میوه است . اهالی به کشاورزی ...
-
واژههای مشابه
-
فرک لس
لغتنامه دهخدا
فرک لس . [ ف ِ رِ ل ِ ] (اِخ ) والی سلوکی فارس که در آغاز کار اشکانیان بر آن ایالت فرمان میرانده است . (از ایران باستان پیرنیا ج 3 ص 2197).
-
جستوجو در متن
-
frack
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرک