کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فرچه
/ferče/
معنی
۱. وسیلهای مانند برس برای مالیدن کف صابون بهصورت هنگام تراشیدن ریش.
۲. ابزاری شامل یک دسته الیاف بر روی دستهای کوچک برای مالیدن چیزی بر یک سطح.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
brush
-
جستوجوی دقیق
-
فرچه
لغتنامه دهخدا
فرچه . [ ف ِ چ ِ ] (اِ) آلتی از موی اسب و مانند آن که چون جاروبی خرد باشد و گاه ِ تراشیدن ریش با آن صابون به ریش مالند، سهولت تراشیدن را. (یادداشت به خط مؤلف ). مأخوذ از زبان ایتالیایی است . (فرهنگ بزرگ فارسی -انگلیسی حییم ).
-
فرچه
فرهنگ فارسی معین
(فِ چ ) (اِ.) = فرشه : وسیله ای ساخته شده از یک دسته الیاف طبیعی یا مصنوعی که بر روی دسته ای کوچک و عمودی بسته شده برای مالیدن چیزی بر یک سطح یا غیر آن مثل : قلم مو، فرچة ریش تراشی ، فرچه برای واکس زدن .
-
فرچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ferče ۱. وسیلهای مانند برس برای مالیدن کف صابون بهصورت هنگام تراشیدن ریش.۲. ابزاری شامل یک دسته الیاف بر روی دستهای کوچک برای مالیدن چیزی بر یک سطح.
-
واژههای مشابه
-
polishing brush
فرچۀ پرداخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] فرچهای که معمولاً بر روی ابزارهای چرخشی (rotary instruments) نصب میشود و برای پرداخت دندانهای طبیعی یا مصنوعی به کار میرود
-
جستوجو در متن
-
چه
لغتنامه دهخدا
چه . [ چ َ / چ ِ ] (پسوند تصغیر) به فتح اول و عدم ظهور هاء در فارسی علامت تصغیر است . (در پهلوی ایچک ، ایچه ، ایزه ، ایزک ، ایجک ، ایژک نشانه ٔ تصغیر است ). (حواشی برهان قاطع چ معین ). چون در آخر کلمه درآورند افاده ٔ تصغیر کند مانند باغچه و طاقچه . (...