کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرو شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فرو گذاشت
دیکشنری فارسی به عربی
اهمال
-
فرو ریختن
دیکشنری فارسی به عربی
انهر , تحلل , سقوط , کهف , موسس
-
فرو رفتگی
دیکشنری فارسی به عربی
انخفاض
-
فرو نشاند
دیکشنری فارسی به عربی
أخْمَدَ
-
فرو غلتیدن
لهجه و گویش تهرانی
پایین افتادن
-
فرو کردن
واژهنامه آزاد
گستردن، دراز کردن. سر برآور از گلیمت ای کریم پس فرو کن پای بر قدر گلیم منطق الطیر عطار، ت؛شفیعی:ش.بیت:379
-
فرو اندیشی
واژهنامه آزاد
اهمال در فکر کردن و یا درست فکر کردن
-
low semigloss
فرونیمبرّاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی سطحی که میزان براقیت آن در زاویۀ 60 درجه در گسترۀ 25 تا 40 قرار دارد
-
عنان فرو گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . فُ. گِ رِ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - کُند کردن حرکت .2 - درنگ کردن ، تأمل کردن .
-
سربجیب تفکر فرو بردن
دیکشنری فارسی به عربی
تامل
-
فرو کردن (در مایع)
دیکشنری فارسی به عربی
حاد
-
دارای چشمان فرو رفته
دیکشنری فارسی به عربی
منهک
-
فرو بردن (غذا)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: feru hâdehi طاری: foru tây(mun) طامه ای: qurt dâɂan طرقی: föru tâymun کشه ای: foru tâymun نطنزی: qurt dâɂan
-
به شکم فرو بردن
دیکشنری فارسی به عربی
ابتلع
-
در اب فرو بردن
دیکشنری فارسی به عربی
انتقاع