کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فروک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فروک
لغتنامه دهخدا
فروک . [ ف َ ] (اِ) مرغ جوان تخم ناکرده . (برهان ).
-
فروک
لغتنامه دهخدا
فروک . [ ف َ ] (ع ص ) زن دشمن شوی . (منتهی الارب ).زنی که شوی خود را دشمن دارد. (از اقرب الموارد).
-
فروک
لغتنامه دهخدا
فروک . [ ف ُ ] (ع مص ) دشمن داشتن زن شوی را.(منتهی الارب ). کینه ورزیدن و گویند خاص کینه ٔ زن و شوی است . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) دشمنی سخت . (منتهی الارب ). دشمنی . (از اقرب الموارد).
-
فروک
لهجه و گویش تهرانی
مرغ جوان به تخم نیامده
-
جستوجو در متن
-
فارک
لغتنامه دهخدا
فارک . [ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی ازفِرْک و فَرْک و فروک و فرکان . کینه توز. || امراءة فارک ؛ زنی که به شوی خویش کینه ورزد. ج ، فوارک . (از اقرب الموارد). و رجوع به مصادر آن شود.
-
علوق
لغتنامه دهخدا
علوق . [ ع َ ] (ع اِ) مرگ . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (اقرب الموارد). عَلاّقة.(لسان العرب ). || غول . (منتهی الارب ) (از تاج المصادر) (اقرب الموارد). || بلا و سختی . (منتهی الارب ). داهیة. (لسان العرب ) (تاج العروس ). || آنچه شتر بچرد آنرا. (من...
-
طغرل
لغتنامه دهخدا
طغرل . [ طُ رِ / رُ ] (اِخ ) ابن ارسلان ، السلطان الاعظم رکن الدنیا و الدین معز الاسلام و المسلمین ، ابوطالب طغرل بن ارسلان قسیم امیرالمؤمنین (طغرل ثالث ) (573 تا 590 هَ . ق .).کمال دولت و کامیاری و وفور حشمت و بختیاری سلطان ماضی طغرل سلجوقی از آن ز...