کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرونشینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرونشینی
واژگان مترادف و متضاد
۱. انطفاء ۲. نشست
-
فرونشینی
دیکشنری فارسی به عربی
جزر
-
واژههای مشابه
-
resolution phase
مرحلۀ فرونشینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] مرحلهای به دنبال اوجکامش، شامل رفع تنش عضلانی و کاهش فشارخون تا رسیدن به حد قبل از مرحلۀ برانگیختگی
-
جستوجو در متن
-
reflow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انعکاس، جزر، فروکشی، فرونشینی، جریان مجدد
-
trade-wind inversion
وارونگی باد بسامان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] وارونگی دما در کمربند بادهای بسامان ناشی از فرونشینی هوا از ترازهای بالا
-
نشست
واژگان مترادف و متضاد
۱. اجلاس، انجمن، جلسه، جلوس، گردهمایی، مجلس، مجمع ۲. فرونشینی
-
subsidence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرو بردن، نشست، فرونشست، فرونشینی، فروکش، فروکشی، تخفیف درد و غیره
-
ebb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غرق شدن، فروکش، جزر، مد، فرونشینی، زوال، فروکش کردن، افول کردن
-
ebbs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقوط، فروکش، جزر، مد، فرونشینی، زوال، فروکش کردن، افول کردن
-
refractory period1
دورۀ بیپاسخی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] بخشی از مرحلۀ فرونشینی یا مدتزمانی پس از آن که در طی آن مرد یا زن قادر به تجربۀ مجدد اوجکامش نیست
-
جزر
دیکشنری عربی به فارسی
هويج , زردک , زردک مانند , موي قرمز , جزر , فروکش , فرونشيني , زوال , فروکش کردن , افول کردن , ريشه , بن , اصل , اصول , بنياد , بنيان , پايه , اساس , سرچشمه , زمينه , ريشه کن کردن , داد زدن , غريدن , از عددي ريشه گرفتن , ريشه دار کردن