کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرورد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فرورد
معنی
(فَ وَ) (اِ.) نک فروهر.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
manufacture, output, production
-
جستوجوی دقیق
-
فرورد
فرهنگ فارسی معین
(فَ وَ) (اِ.) نک فروهر.
-
فرورد
واژهنامه آزاد
( اسم ) ( دین زردشتی ) نیرویی است که اهورمزدا برای نگاهداری آفریدگان نیک ایزدی از آسمان فرو فرستاده و نیرویی است که سراسر آفریشن نیک از پرتو آن پایدار است . پیش از آن که اهورمزدا جهان خاکی را بیافریند فروهر هر یک از آفریدگان نیک این گیتی را در جهان م...
-
جستوجو در متن
-
فرور
فرهنگ نامها
(تلفظ: farvar) فرورد ، فروهر ، فره وش ، نگهداری کردن ، پروردن ؛ (در اعلام) نام یکی از سرکشان ماد در زمان داریوش .
-
فرور
لغتنامه دهخدا
فرور. [ ف َرْ وَ ] (اِ) جدایی . جدا شدن . افتراق . (برهان ). فرورد. فروهر. (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
-
فروردگان
لغتنامه دهخدا
فروردگان . [ ف َرْ وَ دَ ] (اِ مرکب ) (از: فرورد + گان پسوند نسبت ) در پهلوی فرورتیکان . فروردگان به دو جشن اطلاق شده است : یکی جشنی است که در پنج روز آخرسال (یا ده روز با احتساب پنج روز اضافی ) به یاد فروردها یا فروهران ، درگذشتگان برپا میکردند و آن...