کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرود ناکامل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
perfect cadence, final cadence, full cadence, full close, complete cadence
فرود کامل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] فرودی که از پیوند آکورد درجۀ پنجم با آکورد درجۀ یکم، معمولاً به حالت پایگی، حاصل میشود متـ . فرود اصلی authentic cadence
-
church cadence
فرود کلیسایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← فرود فرعی
-
landing area
منطقۀ فرود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] منطقهای برای نشستوبرخاست هواپیما در فرودگاه متـ . محل فرود
-
landing gear
ارابۀ فرود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پایه یا چرخی که هواگَرد با آن بر زمین مینشیند متـ . فرودافزار
-
landing light
چراغ فرود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] چراغهایی در هواپیما برای روشن کردن باند فرود در هنگام نشستن
-
cadenza
پیشفرود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] بخش انتهایی قسمت اول کنسرتوی کلاسیک یا رومانتیک که در آن تکنواز بدون همراهی ارکستر و غالباً بهصورت بداهه به هنرنمایی میپردازد
-
landing crew
خدمۀ فرود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] خدمۀ ناوگان هوایی که مسئولیت آمادهسازی تجهیزات فرود و متوقف ساختن هواپیما و راهنمایی آن به محل توقف را بر عهده دارند
-
line of fall
خط فرود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] خطی فرضی و مماس بر منحنی مسیر گلولۀ توپ در نقطۀ برخورد با هدف
-
plane of incidence
صفحۀ فرود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] صفحهای هندسی که با امتداد انتشار موج فرودآمده بر یک سطح و خط عمود بر آن مشخص میشود
-
فرود آمدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ دَ) (مص ل .) پایین آمدن .
-
فرود آوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . وَ یا وُ دَ) (مص م .)1 - پایین آوردن . 2 - پیاده کردن .
-
فرود داشتن
فرهنگ فارسی معین
(فُ. تَ) (مص ل .) 1 - پایین داشتن . 2 - به آخر رسانیدن . 3 - نگه داشتن ، محافظت کردن .
-
holding
انتظار فرود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← الگوی انتظار فرود
-
landing load
بار فرود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حداکثر فشاری که وزن هواپیما در هنگام فرود بر سطح باند فرودگاه وارد کند
-
فرود امدن
دیکشنری فارسی به عربی
انزل , شاطي , مقعد