کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فروث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فروث
لغتنامه دهخدا
فروث . [ ف ُ ] (ع اِ) ج ِ فرث ، به معنی سرگین چارپای . (از ناظم الاطباء). ج ِ فرث . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به فرث شود.
-
واژههای همآوا
-
فروس
لغتنامه دهخدا
فروس . [ ] (اِخ ) از دیه های انار. (تاریخ قم ص 137).
-
فروس
لغتنامه دهخدا
فروس . [ ] (اِخ ) از طسوج طبرش . (تاریخ قم ص 117).
-
فروس
لغتنامه دهخدا
فروس . [ ] (یونانی ، اِ) ماذریون . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به ماذریون و مازریون شود.
-
فروس
لغتنامه دهخدا
فروس . [ ف َ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ).
-
فروس
لغتنامه دهخدا
فروس . [ ف ُ ] (ع اِ) ج ِ فرس . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اسبان . رجوع به فرس شود.
-
فروس
لغتنامه دهخدا
فروس . [ ف ُ ] (ع اِ) حلزون . (دزی ج 2 ص 263).
-
فروس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ فَرَس] [قدیمی] forus = فَرَس
-
جستوجو در متن
-
فرث
لغتنامه دهخدا
فرث . [ ف َ ] (ع اِ) سرگین شکنبه . (ترجمان ترتیب عادل بن علی ). سرگین . (فهرست مخزن الادویه ). سرگین در شکنبه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : و اًن ّ لکم فی الأنعام لعبرة نُسقیکم ممّا فی بطونه من بین فرث و دم لبناً خالصاً سائغاً للشاربین . (قرآ...