کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فروتنى كردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فروتنى كردن
دیکشنری فارسی به عربی
استكانة
-
واژههای مشابه
-
فروتنی
واژگان مترادف و متضاد
افتادگی، تواضع، خاکساری، خشوع، خضوع ≠ استکبار، برتنی، غرور
-
فروتنی
لغتنامه دهخدا
فروتنی . [ ف ُ ت َ ] (حامص مرکب )افتادگی . خضوع . تواضع. مقابل برتنی و کبر و عجب . نرم گردنی . خفض جناح . (یادداشت بخط مؤلف ) : فخرش بفضل و اصل بزرگ وفروتنی است وین هر سه چیز نیست برون از شمار او.فرخی .
-
فروتنی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) forutani افتادگی؛ تواضع.
-
فروتنی
دیکشنری فارسی به عربی
اذلال , تواضع
-
فروتنی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
متواضع
-
فروتنى كرد نسبت به
دیکشنری فارسی به عربی
استكان ل
-
اطاعت و فروتنی
فرهنگ گنجواژه
فرمانبری.
-
جستوجو در متن
-
استكانة
دیکشنری عربی به فارسی
تن در دادن , تسليم شدن , زير بار رفتن , خاضع شدن , برخود هموار كردن , فرمانبردارى خاضعانه , به دوش گرفتن , فروتنى كردن , تواضع كردن