کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فروبستگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فروبستگی
لغتنامه دهخدا
فروبستگی . [ ف ُ ب َ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) پیچیدگی : چو غنچه گرچه فروبستگی است کار جهان تو همچو باد بهاری گره گشا می باش .حافظ.
-
جستوجو در متن
-
خاموش کاری
لغتنامه دهخدا
خاموش کاری . (حامص مرکب ) حالت خاموشی . خاموشی . دم فروبستگی . سکوت : نظامی بخاموش کاری بسیچ بگفتار ناگفتنی درمپیچ .نظامی .
-
گره گشا
لغتنامه دهخدا
گره گشا. [ گ ِ رِه ْ گ ُ ] (نف مرکب ) گره گشاینده . مجازاًبمعنی گشاینده ٔ مشکل و آسان کننده ٔ کار : عشق است گره گشای هستی گردابه زهاب خودپرستی . نظامی .آن می که گره گشای کار است با نفس ، چو روح سازگار است . نظامی .گفت ای نفس تو جان فزایم اندیشه ٔ تو ...
-
فرو
لغتنامه دهخدا
فرو. [ ف ُ ] (پیشوند، ق ) به معنی فرود. در زبان پهلوی فْرُت ، در پارسی باستان فْرَوَتا . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). فرود و زیر و تحت و پایین و شیب و نشیب و پست . (ناظم الاطباء). مقابل فرا و فراز به معنی بالا و بسوی بالا. این کلمه همواره بصورت ترکیب ...
-
اغلاق
لغتنامه دهخدا
اغلاق . [ اِ ] (ع مص ) در بستن خلاف فتح . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در بستن . (از کنز و منتخب بنقل غیاث اللغات ). دربستن . (المصادر زوزنی ). مقابل گشودن : اغلق الباب ؛ ضد فتحه . والاسم الغلق . و منه : «باب اذا مال للغلق یصرف ». (از اق...