کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرهیختگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فرهیختگی
/farhixtegi/
معنی
فرهیخته بودن؛ حالت فرهیخته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
accomplishment, education, finish, nicety, polish, refinement
-
جستوجوی دقیق
-
فرهیختگی
فرهنگ فارسی معین
(فَ تِ) (حامص .)= فرهختگی : ادب آموختگی ، علم آموختگی .
-
فرهیختگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ‹فرهختگی› farhixtegi فرهیخته بودن؛ حالت فرهیخته.
-
جستوجو در متن
-
فرهختگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] farhextegi = فرهیختگی
-
بیفرهنگی
واژگان مترادف و متضاد
بربریت، نافرهیختگی ≠ فرهیختگی
-
آدابدانی
واژگان مترادف و متضاد
آدابشناسی، ادب، فرهنگ، فرهیختگی، نزاکت
-
نافرهیختگی
واژگان مترادف و متضاد
بربریت، بیادبی، بیقرهنگی، توحش، گستاخی ≠ فرهیختگی
-
تمدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. شهرنشینی، مدنیت ۲. ثقافت، فرهنگ ۳. فرهیختگی ۴. شهرنشینشدن
-
حیوانی
واژگان مترادف و متضاد
۱. جانوری ۲. بهیمی ≠ انسانی ۳. شهوانی، نفسانی ≠ روحانی ۴. وحشیگری ≠ تمدن، فرهیختگی ۵. غریزی
-
بیتربیتی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیادبی، بینزاکتی ≠ ادب، نزاکت ۲. بیفرهنگی، نافرهیختگی ≠ فرهیختگی ۳. گستاخی
-
بیدانشی
واژگان مترادف و متضاد
۱. جهل ≠ دانایی ۲. بیسوادی ۳. بیفرهنگی، نافرهیختگی ≠ فرهیختگی ۴. بیعلم
-
تربیت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرورش، تادیب، تعلیم، تهذیب، ۲. فرهنگ، فرهیختگی، نزاکت ۳. پروراندن، پروردن، پرورش دادن
-
تادب
واژگان مترادف و متضاد
۱. ادبآموزی، فرهنگآموزی، فرهنگپذیری، فرهیختگی ۲. ادب آموختن ۳. باادب شدن، فریفته شدن
-
معقولیت
فرهنگ فارسی معین
(مَ یَّ) [ ع . ] (مص جع .) 1 - مدرک به عقل بودن . 2 - مؤدب بودن ، فرهیختگی .
-
بیادبی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیانضباطی، بیتربیتی، بیفرهنگی، نافرهیختگی ۲. پررویی، جسارت، دریدگی، گستاخی، وقاحت ۳. نااهلی، ناخلفی ۴. نامردمی ≠ فرهیختگی، آدابدانی