کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرهنگ گورخانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
academy dictionary
فرهنگ فرهنگستانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] گونهای فرهنگ لغت که با نظارت و حمایت یک فرهنگستان تهیه میشود
-
material culture
فرهنگ مادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دستساختهها و بومساختههایی که جوامع انسانی برای غلبه بر مشکلات ناشی از محیط مادی یا اجتماعی خود از آن استفاده کردهاند و شامل بقایای مادی از یک جامعۀ کهن است
-
folklore
فرهنگ مردم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] مجموعۀ آداب و رسوم تودۀ مردم و افسانهها و تصنیفهای عامیانه
-
popular culture
فرهنگ مردمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] ← فرهنگ توده
-
unabridged dictionary
فرهنگ مفصل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] گونهای فرهنگ لغت بزرگ که محتوای آن بدون خلاصهسازی و بهطور کامل و مفصل ارائه شده است
-
glossary
فرهنگ موضوعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] سیاههای الفبایی از واژههای تخصصی، همراه با تعریف یا معادل یا هر دو، در یک متن یا موضوع خاص متـ . واژنامۀ موضوعی
-
Deaf culture
فرهنگ ناشنوایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] زبان و آداب و رسوم و باورهای مشترک جامعۀ ناشنوایان (Deaf community) پیشزبانی که خردهفرهنگی مستقل محسوب میشود
-
lexicographer
فرهنگنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] فردی که تخصص او فرهنگنگاری است
-
lexicography
فرهنگنگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] دانش و فن تدوین فرهنگ لغت
-
lexicographical
فرهنگنگاشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] مربوط به فرهنگنگاری
-
subculture 1
خردهفرهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، جامعهشناسی] فرهنگ گروهی اجتماعی با ویژگیهای مشترک زبانی یا گویشی یا باوری یا آیینی یا پوششی در درون یک جامعۀ بزرگتر
-
فرهنگ نویسی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ)(حامص .) شاخه ای از ادبیات که به گردآوری ، پژوهش ، رده بندی و تعریف واژه ها یک زبان یا یک رشته اختصاص دارد.
-
فرهنگ اصفهانی
لغتنامه دهخدا
فرهنگ اصفهانی . [ ف َ هََ گ ِ اِ ف َ] (اِخ ) نامش محمدعلی و شغلش تذهیب کلام اﷲ مجید است و در تهذیب اخلاق و وفا و وفاق کم نظیر است . کتابی به نام طرب الاحباب در مطایبه دارد و گاهگاه نظمی می سراید. (از مجمع الفصحاء چ سنگی تهران ج 2 صص 399-400).
-
فرهنگ شیرازی
لغتنامه دهخدا
فرهنگ شیرازی . [ ف َ هََ گ ِ ] (اِخ ) ابوالقاسم فرهنگ . فرزند وصال شیرازی . رجوع به فرهنگ شود.
-
فرهنگ کشیدن
لغتنامه دهخدا
فرهنگ کشیدن . [ ف َ هََ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) خوابانیدن شاخه ٔ درخت و خاک ریختن بر آن تا ریشه دواند و از آن نهال دیگر به دست آید : هر درخت کوچک که شاخهای آن بزمین نزدیک باشد فرهنگ کشد. (فلاحت نامه ). رجوع به معانی فرهنگ و فرهنج شود.