کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرهنگ زبان آموز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
culture 2
فرهنگ 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، جامعهشناسی] مجموعۀ عادات و رفتارهایی که در یک جامعۀ انسانی عمدتاً ازطریق فرایندهای اجتماعی و نه فرایندهای زیستی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و در نمادها، باورها، هنر، مهارتها، آداب و رسوم آن جامعه انعکاس مییابد
-
nutrition culture
فرهنگ تغذیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مجموعۀ الگوهای رفتار غذایی هر جامعه
-
mass culture
فرهنگ توده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] فرهنگ اکثریت مردم یک جامعه در تمایز با فرهنگ نخبگان متـ . فرهنگ مردمیpopular culture
-
comprehensive dictionary
فرهنگ جامع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] گونهای فرهنگ لغت بزرگ، دربرگیرندۀ اطلاعات بسیار زیاد
-
Megalithic Culture
فرهنگ خرسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] فرهنگ عصر آهن در جنوب هند و مربوط به هزارۀ اول پیش از میلاد یا پیش از آن، که مشخصۀ آن گورهایی است که با تختهسنگهای عمودی ساخته شدهاند
-
bifunctional dictionary
فرهنگ دوکاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] گونهای فرهنگ لغت که در آن اطلاعاتی برای دو هدف مختلفِ درک و تولید درج شده است متـ . فرهنگ دونقشی
-
فرهنگ دونقشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] ← فرهنگ دوکاره
-
reverse dictionary, reverse-order dictionary
فرهنگ زانسو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] گونهای کتاب مرجع که در آن واژهها به شیوۀ الفبایی از حرف آخر به حرف اول مرتب شده است
-
organisational culture
فرهنگ سازمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی، جامعهشناسی] ارزشها و هنجارها و الگوهای رفتاری که روابط اجتماعی را در یک سازمان مفروض مشخص میکند
-
class culture
فرهنگ طبقاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] نگرشی به مقولۀ فرهنگ که بر پایۀ آن فرهنگ در مقام محصولی از یک طبقۀ اجتماعی ایجاد میشود و تداوم مییابد و دچار تحول میشود
-
academy dictionary
فرهنگ فرهنگستانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] گونهای فرهنگ لغت که با نظارت و حمایت یک فرهنگستان تهیه میشود
-
Catacomb Grave culture
فرهنگ گورآهونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوع خاصی از فرهنگ گورخانی متعلق به دشتهای اوراسیا از حدود 2000 تا 1500 ق.م که در آن اسکلت و گورنهادهها را در دیوارهای یک چاه کمعمق میگذاشتند و چاه را پر میکردند و با تلی از سنگ و خاک میپوشاندند
-
Timber-Grave culture/ Timber Grave culture, Srubnaya culture/ Srubnaya Kultura (ru.)
فرهنگ گورالواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوع خاصی از فرهنگ گورخانی متعلق به نواحی استپی جنوب روسیه در عصر مفرغ که مشخصۀ آن گورهایی است حاوی بقایای استخوانها و زین و یراق اسب و شواهدی دیگر از پرورش اسب
-
Pit-Grave culture/ Pit Grave culture,Yamnaya culture/ Yamnaya Kultura (ru.)
فرهنگ گورچالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوع خاصی از فرهنگ گورخانی متعلق به نواحی استپی جنوب روسیه در هزارۀ سوم ق.م که مشخصۀ آن روستاهای بارودار و تدفینهای گورچالی در زیر گورتلهاست
-
Kurgan culture, grave culture
فرهنگ گورخانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] فرهنگ نیمهکوچروی (seminomadic) که در حدود 3500 ق.م در دشتهای روسیه شکل گرفت و بهتدریج در سرزمینهای اطراف گسترش یافت