کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرهخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرهخت
لغتنامه دهخدا
فرهخت . [ ف َ هَِ ] (ن مف مرخم ) تربیت شده . فرهخته : اسب ، گاه بود که سرکش بود و گاه بود که فرمانبردار و فرهخت . (کیمیای سعادت ). رجوع به فرهخته شود.
-
جستوجو در متن
-
فرهخته
لغتنامه دهخدا
فرهخته . [ ف َ هَِ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) ادب کرده و تأدیب نموده باشد. (برهان ). آموخته . مؤدب . (یادداشت بخط مؤلف ) : ای دل من زو بهر حدیث میازارکآن بت فرهخته نیست ، هست نوآموز. دقیقی .زشت و نافرهخته و نابخردی آدمی رویی و در باطن ددی . طیان .|| ریاض...