کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرنکد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرنکد
لغتنامه دهخدا
فرنکد. [ ف َ رَ ک َ ] (اِخ ) نام قریه ای است نزدیک سمرقند و آن را افرنکند نیز گویند. (یادداشت به خط مؤلف ). قریه ای است در نزدیکی سمرقند. (از معجم البلدان ). از قرای سمرقند است . (سمعانی ).
-
جستوجو در متن
-
فرنک
لغتنامه دهخدا
فرنک . [ ] (اِخ ) شهرکی است خرد و آبادان [ به ماوراءالنهر ] نزدیک ابردکث و بغویکث . (حدود العالم ). رجوع به فرکت و فرنکد شود.
-
فرنکدی
لغتنامه دهخدا
فرنکدی . [ ف َ رَ ک َ ] (ص نسبی )منسوب به فرنکد که از قرای سمرقند است . (سمعانی ).
-
افرنکند
لغتنامه دهخدا
افرنکند. [ اِ رَ ک َ ] (اِخ ) نام قریه ای نزدیک سمرقند. و آنرا فرنکد نیز گویند بر وزن قلندر.
-
کد
لغتنامه دهخدا
کد. [ ک َ ] (اِ) کده . کت . قد. قند. کند. (یادداشت مؤلف ). کذ. کث . خانه . بیت . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کت و کلمات فوق شود. || (پیشوند) بر سر اسماء درآید و معنی خانه و محل و ده دهد، چون کدخدا (خداوند خانه ، ده و غیره ) و کدبانو (خانم خانه ). |...