کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرندس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرندس
لغتنامه دهخدا
فرندس . [ ف ِ رُ دِ ] (اِ) روبیان . قمرون . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به روبیان و جرادالبحر شود.
-
جستوجو در متن
-
استقوز
لغتنامه دهخدا
استقوز. [ اَ ] (اِ) قمرون . فرنیط. فریدس . فرندس . اربیان . جرادالبحر. زلعتان . رجوع به اربیان شود.
-
روبیان
لغتنامه دهخدا
روبیان . (ع اِ) بمعنی اربیان است که ملخ آبی باشد و به عربی جرادالبحر خوانند.چون آن را با نخود سیاه بکوبند و بر ناف ضماد کنند حب القرع را بیرون آورد. (برهان قاطع) (آنندراج ). جانور کوچک دریایی است که مثل ماهی خورده میشود و نامهای دیگرش میگ ، میگو و ار...
-
اربیان
لغتنامه دهخدا
اربیان . [ اِ ] (ع اِ) حیوانیست بحری . (مفاتیح ). نوعی ماهی است که بهندی جهینکا خوانند. ملخ دریائی . (بحر الجواهر). ملخ آبی و آنرا بهندی جهینکه خوانند. (منتهی الارب ). آنرا میک نیز خوانند و به تازی جرادالبحر وبهندی جهنکه گویند. (جهانگیری ). عرب جرادا...