کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فرند
/ferend, farand/
معنی
جوهر شمشیر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
blade
-
جستوجوی دقیق
-
فرند
فرهنگ نامها
(تلفظ: ferend) (معرب ' پرند') (استاد هنینگ این ' فرند' را با ' فرند ' معرب ' پرند' که اصلاً به معنی 'حریر گلدار' بوده از یک ریشه میداند .) به علاوه رجوع شود به پرند .
-
فرند
فرهنگ فارسی معین
(فَ رِ) [ معر. ] (اِ.) 1 - پرند. 2 - جوهر تیغ و شمشیر. 3 - نوعی پارچة ابریشمی موج دار.
-
فرند
لغتنامه دهخدا
فرند. [ ف َ رَ ] (اِ) این لغت را هنینگ با فِرِنْد که معرب پرند است از یک ریشه میداند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). جوهر تیغ و شمشیر. (برهان ). پرند. گوهر. گهر. جوهر شمشیر. (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به فِرِنْد شود.
-
فرند
لغتنامه دهخدا
فرند. [ ف ِ رِ ] (ع اِ) جوهر شمشیر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شمشیر جوهردار. (منتهی الارب ). شمشیر. (اقرب الموارد). || زنگار شمشیر. (منتهی الارب ). وشی السیف . (از اقرب الموارد). || گل سرخ . (منتهی الارب ). الحوجم . (اقرب الموارد). || دانه ٔ ...
-
فرند
لغتنامه دهخدا
فرند. [ ف ِ ن ِ ] (ع اِ) دیگ افزار. ج ، فَرانِد. (منتهی الارب ). ابزار. ج ، فَرانِد. (اقرب الموارد). رجوع به فراند شود.
-
فرند
لغتنامه دهخدا
فرند. [ف ِ رِ ] (معرب ، اِ) جامه است . معرب پرنگ . (منتهی الارب ). نوعی جامه ، معرب پرند فارسی . (اقرب الموارد).
-
فرند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: پرند، جمع: فراند] [قدیمی] ferend, farand جوهر شمشیر.
-
واژههای مشابه
-
گرل فرند
فرهنگ فارسی معین
(گِ. فِ رِ) [ انگ . ] (اِ.) دوست دختر.
-
جستوجو در متن
-
fronde
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرند
-
فراند
لغتنامه دهخدا
فراند. [ ف َ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ فِرِنْد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). دیگ افزار. (آنندراج ). رجوع به فرند شود.
-
frond
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرند، برگ ساقه، ساقه برگی
-
لنگویل
لغتنامه دهخدا
لنگویل . [ ل ُ گ ِ ] (اِخ ) آن ژنویو دوشس دو. خواهر کنده ٔ بزرگ ، مولد شاتو دوونسن . رقیب مازارن . وی در شهر جنگی فرند نقش مهمی داشت (1619-1679 م .).
-
برند
لغتنامه دهخدا
برند. [ ب َ رَ / ب ِ رَ ] (معرب ، اِ) فروغ شمشیر و جوهر آن ، معرب پرنگ . (از منتهی الارب ). جوهر و آب شمشیر، و آن لغتی است در «فرند» و گویند معرب است . (از المعرب جوالیقی ). || سیف برند؛ شمشیر که برآن نشان قدیم باشد، و تیغ جوهردار. (منتهی الارب ).