کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرمی
لغتنامه دهخدا
فرمی . [ ف َ رَ ] (اِخ ) حسین بن محمدبن هارون بن یحیی فرمی ، مکنی به ابوعلی . از احمدبن داود مکی حدیث شنید و در ذی القعده ٔ سال 334 هَ .ق . درگذشت . مردی ثقه بود. (اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 208).
-
فرمی
لغتنامه دهخدا
فرمی . [ ف َ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به فرما که بلده ای است در نواحی مصر. (سمعانی ).
-
واژههای مشابه
-
Fermi beta-decay theory
نظریۀ واپاشی بتازای فِرمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اصلی که بنا بر آن واپاشی بتازا ناشی از برهمکنش جریان نوکلئونها و میدان نوترینوی الکترونی است
-
جستوجو در متن
-
fermi
فرهنگ لغات علمی
فرمی
-
fermi
فرهنگ لغات علمی
فرمی
-
fermi
فرهنگ لغات علمی
فرمی
-
fermi
فرهنگ لغات علمی
فرمی
-
fermi
فرهنگ لغات علمی
فرمی
-
fermi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرمی
-
fermi energy
فرهنگ لغات علمی
انرژی فرمی
-
fermi-dirac equation
فرهنگ لغات علمی
رابطه فرمی-دیراک
-
fermion
فرمیون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر ذره که اسپین نیمدرست داشته باشد و از آمار فرمیـ دیراک تبعیت کند
-
اظهارنامه
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) فرم مالیاتی ، فرمی که از طرف ادارة دارایی برای تعیین مالیات کسبه فرستاده می شود.