کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرمانده پایگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فرمانده و فرمانبر
فرهنگ گنجواژه
رئیس و مرئوس.
-
جستوجو در متن
-
base defense forces
نیروهای پدافند پایگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نیروهای منتسب یا تحت امر یک پایگاه که مأموریت اصلی آنها تأمین و پدافند پایگاه است؛ این نیروها مسلحاند و در اختیار فرمانده پایگاه قرار دارند
-
army base
پایگاه نیروی زمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پایگاه یا مجموعهای از تأسیسات که یک فرمانده مسئولیت آن را بر عهده دارد و شامل تسهیلات لازم برای پشتیبانی از فعالیتهای نبرد زمینی است
-
base command
فرماندهی پایگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] منطقهای شامل یک پایگاه نظامی یا گروهی از پایگاههای نظامی که تحت امر یک فرمانده نظامی سازماندهی شده است و ممکن است زمینی، هوایی، دریایی یا چند پایگاه از این نوع باشد
-
base defense operations centre
مرکز عملیات پدافند پایگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تسهیلات فرماندهی و واپایش که توسط فرمانده پایگاه بهعنوان هستۀ مرکزی برای تأمین و پدافند پایگاه ایجاد میشود؛ این کانون طرحریزی و هدایت و یکپارچگی و هماهنگی با مراکز راهکنشی و مرکز عملیات ردۀ عقب را بر عهده دارد
-
دوران
لغتنامه دهخدا
دوران . [ دَ ] (از ع ، اِمص ، اِ) گردش . (ناظم الاطباء) (فرهنگ لغات مؤلف ). گرد. گردی . چرخ . طوران . گردانی . چرخش . دوران به سکون و او در اصل به فتح «واو» است . (از نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 1 شماره ٔ 4 ص 16) (از یادداشت مؤلف ). چرخه . (...
-
مقدم
لغتنامه دهخدا
مقدم . [ م ُ ق َدْ دَ ] (ع ص ) پیش کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). پیش درآمده و پیش فرستاده و در پیش جای گرفته و پیش آمده وپیش رفته و از پیش فرستاده . (ناظم الاطباء). پیش . پیش افتاده . جلو. جلوافتاده . مقابل مؤخر : مقدم است به نطق و مسلم است به علم ...
-
اختر کاویان
لغتنامه دهخدا
اختر کاویان . [ اَ ت َ رِ ] (اِخ ) درفش کاویانی . رایت منسوب به کاوه . صاحب برهان گوید: اختر کاوان ، نام علم افریدون باشد و آن از کاوه ٔ آهنگر بود و پادشاهان عجم بعد از شکست ضحاک آنرا بر خود شگون گرفته بودند و آن چرمی بود که کاوه ٔ آهنگر بوقت کار کرد...
-
حجاز
لغتنامه دهخدا
حجاز. [ ح ِ ] (اِخ ) سرزمین معروف . مکة و مدینة و طائف و روستاهای آنها. و از آنروی بدین ناحیت حجاز گویند که حاجز و فاصل و حائل است میان نجد و تهامة یا بین نجد و سراة اولاَِنّها اُحتجزت بالحرار الخمس : ِحرّةُ بنی ُسلیم و راقم و لیلی و شوران والنار. (م...