کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرماندار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فرماندار
/farmāndār/
معنی
بالاترین مقام اداری در شهرستان که از طرف وزارت کشور امور یک شهرستان را اداره میکند و تابع استاندار است؛ حاکم؛ حکمران شهر.
〈 فرماندار نظامی: (سیاسی) [منسوخ] فرمانداری که در موقع ضرورت از طرف ارتش برای اداره کردن امور شهر تعیین میشود؛ حاکم نظامی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
حاکم، حکمران، فرمانروا، والی
دیکشنری
governor
-
جستوجوی دقیق
-
فرماندار
واژگان مترادف و متضاد
حاکم، حکمران، فرمانروا، والی
-
فرماندار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) 1 - حاکم . 2 - مأموری که از طرف وزارت کشور ادارة امور شهر را به عهده دارد.
-
فرماندار
لغتنامه دهخدا
فرماندار. [ ف َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) کسی که کارهای شهری را اداره کند. (یادداشت به خط مؤلف ). حاکم . عامل .
-
فرماندار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) farmāndār بالاترین مقام اداری در شهرستان که از طرف وزارت کشور امور یک شهرستان را اداره میکند و تابع استاندار است؛ حاکم؛ حکمران شهر.〈 فرماندار نظامی: (سیاسی) [منسوخ] فرمانداری که در موقع ضرورت از طرف ارتش برای اداره کردن امور شهر تعی...
-
فرماندار
دیکشنری فارسی به عربی
حاکم ، الحاکم
-
واژههای مشابه
-
military governor
فرماندار نظامی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فرماندهی که ریاست حکومت اشغالگران یا حکومت نظامیان را بر عهده دارد
-
فرماندار کل
دیکشنری فارسی به عربی
الحاکم العام
-
فرماندار نظامی
دیکشنری فارسی به عربی
الحاکم العسکري
-
وابسته به فرماندار
دیکشنری فارسی به عربی
حاکمي
-
جستوجو در متن
-
lieutenant governor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرماندار لاتین، معاون فرماندار، نایب الحکومه
-
foremartyr
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرماندار
-
foremastman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرماندار
-
falstaffian
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فرماندار