کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرق قاءل شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرق قاءل شدن
دیکشنری فارسی به عربی
ميز
-
واژههای مشابه
-
فِرْقٍ
فرهنگ واژگان قرآن
پاره اي - بخشي
-
فرق بعدالجمع
لغتنامه دهخدا
فرق بعدالجمع. [ ف َ ق ُ ب َ دِل ْ ج َ ] (ع اِمرکب ) (اصطلاح صوفیه ) شهود خلق است قائم به حق یعنی حق را در تمام موجودات و مخلوقات مشاهده نماید که مقام بقاء باﷲ است . (از فرهنگ مصطلحات عرفا و شعرا).
-
فرق داشتن
لغتنامه دهخدا
فرق داشتن . [ ف َ ت َ ] (مص مرکب ) تفاوت داشتن .امتیاز داشتن چیزی از چیز دیگر. رجوع به فرق شود.
-
فرق افشان
لغتنامه دهخدا
فرق افشان . [ ف َ اَ ] (اِ مرکب ) شادباش . شاباش . نثار. آنچه بر سر کسی ریزند به شادی : همان صد دانه مروارید خوشاب به فرق افشان خسرو کرد پرتاب .نظامی .
-
فرق الاول
لغتنامه دهخدا
فرق الاول . [ ف َ قُل ْ اَوْ وَ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح صوفیه ) احتجاب به خلق از حق و بقاء رسوم خلقیه به حال خود. (تعریفات ).
-
فرق الثانی
لغتنامه دهخدا
فرق الثانی . [ ف َ قُث ْ ثا ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح صوفیه ) آن شهود قیام خلق به حق و رؤیت وحدت در کثرت و کثرت در وحدت بدون احتجاب به یکی از آنها از دیگری است . (تعریفات ).
-
فرق الجمع
لغتنامه دهخدا
فرق الجمع. [ ف َ قُل ْ ج َ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح صوفیه ) تکثر واحداست به ظهور او در مراتب و آن ظهور شؤون ذات احدیت است و آن در حقیقت اعتبارات محضه است زیرا که تحقق ندارد الا در وقت بروز واحد به صور خود. (تعریفات ).
-
فرق المنازل
لغتنامه دهخدا
فرق المنازل . [ ف َ قُل ْ م َ زِ ] (اِخ ) دهی است نزدیک طائف . (منتهی الارب ). رجوع به طائف شود.
-
فرق الوصف
لغتنامه دهخدا
فرق الوصف . [ ف َ قُل ْ وَ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح صوفیه ) ظهور ذات احدیت به اوصافش در حضرت واحدیت . (تعریفات ).
-
فرق بند
لغتنامه دهخدا
فرق بند. [ ف َ ب َ ] (اِمرکب ) آنچه بر سر بندند. دستار. عصابه : به گرد فرق هر سرو بلندی عراقی وار بسته فرق بندی .نظامی .
-
فرق زدن
فرهنگ فارسی معین
(فَ رْ قْ. زَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) سر نهادن .
-
فرق کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) امتیاز دادن ، مشخص کردن .
-
ذات فرق
لغتنامه دهخدا
ذات فرق . [ ت ُ ف َ / ف ِ ] وذات فرقین . (اِخ ) موضعی است بنی سلیم را. (المرصع).