کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
submunition
مهمات فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مهماتی که برای انجام مأموریت از مهمات اصلی جدا میشود
-
accessory pyrcolast
آذرآوار فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آذرآواری متشکل از قطعات مخروط آتشفشانی یا گدازههای قدیمیتر
-
accessory cloud
اَبر فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] اَبری که شکلگیری و تداوم آن به وجود یکی از سردههای اَبر اصلی بستگی دارد
-
تولید فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← تولید دومین
-
auxiliary beam
تیر فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] تیری که بار کف را به تیرهای اصلی منتقل کند
-
accessory bud
جوانۀ فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] جوانهای که در کنار جوانۀ اصلی میروید
-
intercardinal points
جهات فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] چهار جهتی که میان چهار جهت اصلی قطبنما قرار دارد و شامل شمالشرقی و شمالغربی و جنوبشرقی و جنوبغربی است
-
minor fold
چین فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی کوچکمقیاس که با یک چین اصلی همراه یا با آن در ارتباط است
-
secondary structure 2
سازۀ فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سازهای از پیکر هواگَرد که شکست آن تأثیر آنی بر ایمنی پرواز هواگَرد ندارد
-
additional holiday
تعطیلات فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تعطیلاتی علاوه بر تعطیلات اصلی، چنانچه فرد بیش از یک تعطیلات در طول سال داشته باشد
-
minor character, secondary character, service character
شخصیت فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] شخصیتی که بهرغم حضور قابلملاحظه در بخش اعظم نمایش یا فیلم در پیشرفت وقایع آن نقش چندانی ندارند
-
overtone
صدای فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] هریک از صداهایی که پس از صدای مبنا ایجاد و با آن مخلوط شود و در به وجود آمدن رَنگ صوت مؤثر باشد متـ . فرآهنگ
-
subcontractor
پیمانکار فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] پیمانکاری که با پیمانکار اصلی پروژه برای انجام تمام یا بخشی از تعهدات او پیمان بسته است
-
spur track
خط فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خطی با بار تردد کم که از خط اصلی منشعب میشود و به مشتریان صنعتی راهآهن خدمترسانی میکند
-
minor street
خیابان فرعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] خیابانی که بهطور معمول حجم تردد وسایل نقلیه در آن کم است