کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرض مقابل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لو فرض
لغتنامه دهخدا
لو فرض . [ ل َ ف ُ رِ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) بگیریم . فرضاً گرفتیم . سَلمنا. اگر بگیریم . اگر فرض شود. گیرم .
-
فرض کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احکم , افترض , تخيل , شمعة , هدف
-
فرض محتمل
دیکشنری فارسی به عربی
مفترض
-
فرض کنید
دیکشنری فارسی به عربی
افترض
-
فرض کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَسَبَ ، اِحْتَمَلَ
-
vulnerable assumption
فرض آسیبپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] فرضی که ممکن است به دلیل رویدادهای آیندهای باورپذیر در بازۀ زمانی موردنظر تغییر کند
-
closure assumptions
فرضهای بستاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تقریبهایی که در میانگین رِینولدز معادلههای تلاطم برای حل متغیرهای شارش و تلاطم به کار میرود
-
one-sided hypothesis, directional hypothesis, one-tailed hypothesis
فرض یکطرفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] فرض مقابلی که مقادیر یکسویهای از پارامتر مورد آزمون را در نظر میگیرد
-
assumption-based planning
برنامهریزی فرضبنیاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] نوعی برنامهریزی راهبردی که بر شگفتیسازها (wild cards) استوار است و برای تقویت برنامۀ اصلی به شناسایی فرضها و موقعیتهای شکست و اصلاح نقاط آسیبپذیر میپردازد اختـ . برفاد ABP
-
قرض و فرض
لغتنامه دهخدا
قرض و فرض . [ ق َ ض ُ ف َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) انواع گوناگون قرض .
-
یکسان فرض کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ساو
-
قرض و فرض
فرهنگ گنجواژه
قرضی که باید ادا شود، بدهی.
-
جستوجو در متن
-
چنب
لغتنامه دهخدا
چنب . [ چ َ ن َ ] (اِ) به معنی سنت است که مقابل فرض یعنی واجب باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). بمعنی سنت و کاربه و نافله که مقابل فرض و واجب است . (از نصاب الصبیان ابونصر فراهی ). سنت و مستحب . مقابل واجب و فرض . (ناظم الاطباء). و رجوع به سنت و مستحب شو...
-
عرضی
لغتنامه دهخدا
عرضی . [ ع َ رَ ضی ی ] (ص نسبی ) منسوب به عَرَض .رجوع به عَرَض شود. || در اصطلاح منطق ، عارضی . مقابل جوهری . مقابل ذاتی . مقابل غریزی . مقابل طبیعی . کلی یا ذاتی بود یا عرضی ، نه بر اطلاق ، بل به اضافت با موضوعی که فرض کنند، و ممکن باشد که یک کلی به...
-
عینی
لغتنامه دهخدا
عینی . [ ع َ / ع ِ ] (ص نسبی ) منسوب به عین . رجوع به عین شود. || اصیل و خالص و ناب و صاف و صالح . (آنندراج ).اصلی و حقیقی و خالص . || هر چیز که تعلق به ذات و عین گیرد. (ناظم الاطباء). در مقابل ذهنی .- واجب عینی ؛ چیزی که بر همه ٔ افراد مردم ارتکاب ...