کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرض آسیبپذیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فَرَضَ
فرهنگ واژگان قرآن
معين کرد - تعيين کرد - سهم داد - واجب گردانيد (دراصل جداکردن قطعه اي از چيزي و تأثير گذاشتن در آن قطعه معني مي دهد و در مورد واجب کردن هم چون پاره اي از حکم را به آن موضوع اختصاص مي دهد ،استفاده مي شود در عبارت "فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ ﭐلْحَجَّ "منظور ...
-
induction hypothesis
فرض استقرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در اثبات استقرایی یک حکم برای همۀ اعداد طبیعی، فرض درست بودن حکم مفروض به ازای عدد طبیعی دلخواه n
-
load-bearing assumption
فرض باربَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] فرضی بنیادین که تحقق نیافتن آن به آشفتگی یا تغییرات عمده در برنامههای پیشبینیشده میانجامد
-
simple hypothesis
فرض ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] در آزمون فرض، فرضی که براساس آن توزیع جامعۀ مورد آزمون کاملاً مشخص باشد
-
null hypothesis
فرض صفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] در آزمون فرض، فرضی که مورد آزمون قرار میگیرد
-
composite hypothesis
فرض مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] در آزمون فرض، فرضی که براساس آن توزیع جامعۀ مورد آزمون بهطور کامل مشخص نباشد
-
alternative hypothesis
فرض مقابل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] در آزمون فرض، هر فرض پذیرفتنی در مقابل فرض مورد آزمون
-
پیش فرض
فرهنگ واژههای سره
انگاره
-
فرض کرد
فرهنگ واژههای سره
پنداشت
-
فرض کردن
فرهنگ واژههای سره
انگاشتن، پنداشتن
-
طواف فرض
لغتنامه دهخدا
طواف فرض . [ طَ ف ِ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به طواف زیارت و حج شود.
-
hypothesis testing/ hypothesis test
آزمون فرض
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] در آمار، روشی برای انتخاب یک فرض یا فرض نقیض آن دربارۀ پارامتر جامعۀ مورد نظر
-
assumption surfacing
رونمایی فرض
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] روشی برای آشکارسازی باورها و فرضهای نهانی ذهن
-
فرض گزاردن
فرهنگ فارسی معین
(فَ. گُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) واجب کردة خداوند را به جا آوردن ، مانند: نماز خواندن .
-
ذات فرض
لغتنامه دهخدا
ذات فرض . [ ت ُ ف َ ] (ع ص مرکب ) آنکه در ارث فریضه دارد، مقابل عاصب .