کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرشته وحی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فرشته و بشر
فرهنگ گنجواژه
دو جنس متفاوت.
-
دیو و فرشته
فرهنگ گنجواژه
متضاد، موجودات بد و خوب.
-
جستوجو در متن
-
جبرئیل
لغتنامه دهخدا
جبرئیل . [ ج ِ رِ ] (اِخ ) لغتی است در جبرئیل . نام فرشته ٔ وحی . رجوع به جبرئیل شود.
-
روح
واژگان مترادف و متضاد
۱. جان، روان ۲. امر، وحی ۳. فرشته، ملک ۴. صفا ≠ جسد، جسم، کالبد
-
جبرال
لغتنامه دهخدا
جبرال . [ ج َ ] (اِخ ) لغتی است در جبرائیل ، نام فرشته وحی . (ازمنتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به جبرائیل شود.
-
جبرال
لغتنامه دهخدا
جبرال . [ ج ِ ] (اِخ ) نام فرشته ٔ وحی . لغتی است در جبرائیل . (از منتهی الارب ). رجوع به جبرائیل شود.
-
جبرئل
لغتنامه دهخدا
جبرئل . [ ج ِ رِ ءِ ] (اِخ ) لغتی است در جبرئیل . نام فرشته ٔ وحی . رجوع به جبرئیل شود.
-
جبرئیل
لغتنامه دهخدا
جبرئیل . [ ج ِ رَ ] (اِخ ) لغتی در جبرئیل . نام فرشته ٔ وحی . رجوع بجبرئیل شود. روح . ناموس . (از منتهی الارب ).
-
جبریل
لغتنامه دهخدا
جبریل . [ ج َ رَ ی ِ ] (اِخ ) نام فرشته ٔ وحی . لغتی است در جبرئیل . (منتهی الارب ). رجوع به این کلمه شود.
-
نرسه
فرهنگ نامها
(تلفظ: narse) (اوستایی) گونهی دیگر نَرسی ، ← نَرسی . به علاوه در اوستا و پارسی میانه فرشته و ایزدی است نظیر جبرئیل حامل وحی و او پیک اهورامزدا است .
-
جبرائیل
لغتنامه دهخدا
جبرائیل . [ ج َ ] (اِخ ) نام فرشته ٔ وحی . (منتهی الارب ). امین وحی . روح الامین . روح القدس . ناموس اکبر. جبرول . (یادداشت مؤلف ). جبرائل . در قاموس کتاب مقدس چنین آمده : فرشته ای است که زکریا را بولادت یحیی و مریم را بولادت عیسی بشارت داد و همان ا...
-
وحی
لغتنامه دهخدا
وحی . [ وَح ْی ْ ] (ع اِ)آواز که در مردم و غیر آنان باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || اشارت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کتابت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نبشته . (مهذب الاسماء). م...
-
جبرائل
لغتنامه دهخدا
جبرائل . [ ج ِ ب َ ءِ ] (اِخ ) نام فرشته ٔ وحی . (منتهی الارب ). این کلمه بصورتهای مختلف زیر نیز آمده است : جَبْرائل . و جَبْرائیل و جَبْرَئِل و جَبْرَئیل و جِبْرَئیل و جَبْرال و جِبْرال و جَبْریل و جَبَریل و جَبْرین و جِبْرین و جز آن . (از منتهی الا...
-
نرسی
فرهنگ نامها
(تلفظ: narsi) (اوستایی) این نام شاید ' جلوه مرد ' یا ' جلوهی مردمان ' باشد ؛ (در اعلام) نام یکی از شاهان اشکانی ، نام پسر بهرام بهرامیان ، نام برادر بهرام گور و نیز نام برادر پیروز یکم ساسانی است ؛ ]در اوستا و پارسی میانه فرشته و ایزدی است نظیر جبرئ...
-
ناموس
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاکدامنی، عصمت، عفت ۲. آبرو، احترام، شرف، عرض، عزت ۳. عیال، مستوره، همسر ۴. خودپسندی، عجب، کبر ۵. احکام، شریعت ۶. قاعده، قانون ۷. ریا، سالوس ۸. آوازه، اشتهار، بانگ، صیت ۹. تزویر، حیله، مکر، ۱۰. فرشته، ملک ۱۱. جبرئیل ۱۲. وحی ۱۳. تدبیر، کیاست