کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرشئوشتر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرشئوشتر
لغتنامه دهخدا
فرشئوشتر. [ ف َ رَ ش َ ئو ت َ ] (اِخ ) فرشاوشتر. رجوع به فرشاوشتر شود.
-
جستوجو در متن
-
فرشاوشتر
لغتنامه دهخدا
فرشاوشتر. [ ف َ ت َ ] (اِخ ) از حکمای فرس . (حکمة الاشراق ص 11). این نام به معنی دارنده ٔ شتر فرارونده یا راهوار است . فرشاوشتر یا فرشوشتر برادر جاماسب ، وزیر کی گشتاسب است و چند بار در سرودهای گاتها یاد شده است . (از فرهنگ ایران باستان پورداود ص 230...
-
اسب
لغتنامه دهخدا
اسب . [ اَ ] (اِ) (از پهلوی اسپ ) چارپائی از جانوران ذوحافر که سواری و بار را بکار آید. اسپ . فَرَس . نوند. برذون . نونده . باره . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). بارگی . ریمن . (برهان ). بارگیر. شولک . (صحاح الفرس ). ابوالمضاء. (السامی فی الاسامی ). ...