کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرسی
لغتنامه دهخدا
فرسی . [ ف َ سا ] (ع ص ، اِ)ج ِ فَریس . (منتهی الارب ). ج ِ فَریس ، به معنی کُشته . (آنندراج ). ج ِ فَریس ، به معنی قتیل . (اقرب الموارد).
-
فرسی
لغتنامه دهخدا
فرسی . [ ف ُ سی ی ] (اِخ ) منصوربن حسن بن منصور الفرسی . متولد به سال 617هَ .ق . و متوفی به سال 700 هَ . ق . / 1300 م . از ادبای یمن و از اعیان دبیران دستگاه مظفریه و صدر دولت مؤیدیه بود. و او را در معرفت ادب و کثرت محفوظات در آن سامان نظیری نبود. و...
-
فرسی
لغتنامه دهخدا
فرسی . [ ف ُ سی ی ] (ع ص ) گوژپشت . (اقرب الموارد).
-
فرسی
لغتنامه دهخدا
فرسی . [ ف ُ سی ی ](ع ص نسبی ) فارسی . منسوب به فرس . (اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
فرسي
دیکشنری عربی به فارسی
اسب مانند , اسبي
-
جستوجو در متن
-
اسب مانند
دیکشنری فارسی به عربی
فرسي
-
اسبی
دیکشنری فارسی به عربی
حصان , فرسي
-
منصور
لغتنامه دهخدا
منصور. [ م َ ] (اِخ ) رجوع به فُرسی منصوربن حسن شود.
-
فریس
لغتنامه دهخدا
فریس . [ ف َ ] (ع اِ) چنبر. (منتهی الارب ). چنبری که از چوب سازند. (برهان ). حلقه ای است از چوب که برای بستن بار بر سر ریسمان بندند. (فرهنگ فارسی معین ) (اقرب الموارد). || (ص ) کشته . ج ، فَرسی ̍. (منتهی الارب ). قتیل . ج ، فرسی . (اقرب الموارد).
-
قبطی
لغتنامه دهخدا
قبطی . [ ق ِ طی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قبطی و آن نام اسبی است تندرو و پیشی گیر و بنوقبطی بن عمیر قبطی فرسی به آن منسوب هستند. (الانساب سمعانی ).
-
قبطی
لغتنامه دهخدا
قبطی . [ ق ِ طی ی ] (اِخ ) مهاجربن قبطیه قبطی فرسی از محدثان است . وی از ام سلمه روایت دارد و حاتم بن ابوصغیره و مسعر از او روایت کنند. ابوحاتم ابن حبان گوید: وی برادر عبداﷲبن قبطیه است . (سمعانی ).
-
قبطی
لغتنامه دهخدا
قبطی . [ ق ِ طی ی ] (اِخ ) عبدالملک قبطی فرسی از محدثان است . وی علی (ع ) و مغیرةبن شعبه را دیده و از جندب و جابربن سمرة روایت کند. او سه سال پیش از پایان خلافت عثمان بدنیا آمد وبه سال 136 وفات یافت و مردی مدلس بود. (سمعانی ).
-
عسجدیة
لغتنامه دهخدا
عسجدیة. [ ع َ ج َ دی ی َ ] (ع اِ) شتربچگان بزرگ . (منتهی الارب ). فصیل های بزرگ . (از اقرب الموارد). || شتر زربار. (منتهی الارب ). شترانی که بار طلا و زر دارند. (از اقرب الموارد). || برنشستنی ملوک ، و آن شترانند که جهت نعمان بن منذر بیاراستندی . (منت...