کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرسناف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فرسناف
لغتنامه دهخدا
فرسناف . [ ف ِ رِ ](اِ مرکب ) شب نوروز را گویند. (برهان ) : فرسناف بخت تو نوروز بادشبان سیه بر تو چون روز باد. فردوسی .رجوع به فرسنافه و فرستاف شود.
-
جستوجو در متن
-
فرسنافه
لغتنامه دهخدا
فرسنافه . [ ف ِ رِ ف َ / ف ِ ] (اِ مرکب ) فرسناف که شب نوروز باشد. (برهان ) : شب قدر وصلت زفرخندگی فرح بخش تر از فرسنافه است . (منسوب به رودکی ).شب محنت به آخر آمد و شدشب فرسنافه روز من نوروز. انوری .رجوع به فرستاف وفرستافه شود.