کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
rotating radio beacon, revolving radio beacon
نشانفرست رادیویی چرخان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی نشانفرست رادیویی که امواج را با چرخش کامل به تمام جهات ارسال میکند
-
floating beacon, water signal
نشانفرست شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نشانفرستی که از آن در آبنگاری و بازرسی بستر دریا استفاده میشود و معمولاً بهوسیلۀ طناب یا زنجیر یا بافه به بستر دریا بسته میشود
-
personal locator beacon
نشانفرست همراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نشان فرست رادیویی مکاننما و دوسویهای که در مواقع اضطراری و در طی عملیات امداد و نجات امکان ردیابی نفرات را فراهم میکند
-
کابل فرستگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← بافۀ فرستگیر
-
beaconboat, gas boat 1
قایق نشانفرست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی قایق سبک و کوچک بیخدمه که نشانفرست بر روی آن نصب میشود
-
freight quotation
اعلام کرایۀ فرست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ارائۀ نرخ پیشنهادی کرایۀ فرست از سوی خط یا انجمن کشتیرانی
-
radar beacon transponder
تراپاسخگر نشانفرست راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] ← نشانفرست راداری
-
beaconage 1
سامانۀ نشانفرست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سامانهای متشکل از چند نشانفرست
-
radar beacon system, RBS
سامانۀ نشانفرست راداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] ← نشانفرست راداری
-
سیگنال نشانفرست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← نشانک نشانفرست
-
transceiver cable
بافۀ فرستگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] بافه/ کابلی که فرستگیر را به مسیر انتقال مخابراتی وصل میکند متـ . کابل فرستگیر
-
freight policy
بیمهنامۀ فرست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بیمهنامهای که موارد تعهد بیمهگر را در جبران خسارت واردآمده به کل یا بخشی از فرست بیمهگذار تصریح میکند
-
freight strategy
راهبرد کرایۀ فرست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فرایند برنامهریزی و صورتبندی نرخ کرایۀ فرست در شرکتهای حملونقل
-
freight account
صورتحساب فرست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] صورتحسابی که خط کشتیرانی یا صاحب کشتی به فرستندۀ کالا تسلیم میکند و علاوه بر کل مبلغ پرداختی، نحوۀ محاسبۀ آن را نیز مطابق با شروط قرارداد و هزینههای دلالی و دیگر هزینهها شامل میشود
-
beaconage 2
عوارض نشانفرست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] عوارضی که برای نگهداری شناوهها و نشانفرستها از شناورها دریافت میشود